بسته
(0) کالا
هیچ محصولی در سبد خرید شما وجود ندارد.
بخش های آکادمی فوتبال دُرفَک البرز
    فیلترها
    Preferences
    جستجو

    صدای مربیان فوتبال (فوتبال درباره احساس است)

    صدای مربیان فوتبال (فوتبال درباره احساس است)

    فوتبال درباره احساس است
    مایکل بیل

    کوئینز پارک رنجرز، ساندرلند، ۲۰۲۲-۲۰۲۴

    من از همه چیز در مورد مربیگری لذت می‌برم.

    برای من مثل یک شغل نیست، زیرا کاری است که دوست دارم هر روز انجام دهم. این اشتیاق و وسواس من است، به روشی سالم. من یک وسواسی فوتبال هستم.

    در مورد تمرکز روی اینکه چقدر خوب هستیم نیست، بلکه در مورد این است که همیشه بپرسیم: "آیا ما در حال بهتر شدن هستیم؟" این باید در صدر هر مکالمه‌ای باشد که من دارم. به عنوان مربی، من آنجا نیستم که هر روز به همه تبریک بگویم و به آنها بگویم چقدر خوب هستند. من آنجا هستم تا کمک کنم بهتر شویم.

     

    ساده‌ترین راه برای من این است که افراد را به سفر شخصی‌شان برگردانم. این موضوع زمانی که من مربی بچه‌های ۱۰ ساله بودم، صدق می‌کرد و همین موضوع در مورد مدیریت بازیکنان بین‌المللی در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ زندگی‌شان نیز صدق می‌کند. من در مورد لزوم در نظر گرفتن مسیری که آنها در پیش گرفته‌اند، چگونگی کمک ما به آنها در این مسیر و چگونگی کمک آنها به تیم صحبت می‌کنم. این مسئولیت بزرگی است که آنها دارند، اما ما آنجا هستیم تا به آنها کمک کنیم تا در بهترین حالت خود تمرین و بازی کنند.

    قبل از اینکه دستیار تیم اول و سپس سرمربی شوم، سابقه من در چلسی و لیورپول در زمینه توسعه بوده است. وقتی مربی جوانان هستید، همیشه به فرد و سفارشی‌سازی تمرینات برای آنها مربوط می‌شود. من این را به سطح تیم اول برده‌ام.

    وقتی مربی تیم زیر ۲۳ سال لیورپول بودم، ترنت الکساندر-آرنولد را داشتیم که در ۱۷ سالگی به تیم اصلی آمد. در همان گروه، بازیکنانی داشتیم که از تیم اصلی پایین می‌آمدند، مثل ماریو بالوتلی، ممدو ساخو و خوزه انریکه. سوال این بود که چگونه می‌توان گروهی از حدود ۲۵ بازیکن را با سفرهای شخصی مختلف مدیریت کرد؟ ممکن بود مجبور شوم فقط با دو دست، تعداد زیادی بشقاب را بچرخانم، بنابراین به کادری نیاز داشتم که بتوانند با من کار کنند.

     

    من زمان زیادی را صرف مطالعه‌ی سیستم‌های مربیگری در NFL و نحوه‌ی نظارت آنها بر گروه‌های ۵۰ نفره کردم. هر کسی نقشی برای ایفا کردن دارد و از مدافعان خط تا کوارتربک ذخیره، همه در آن نقش دارند. تیم‌ها در فوتبال مدرن از همیشه بزرگتر هستند؛ شما باید نقش‌ها، شخصیت‌ها و وضعیت‌های فیزیکی زیادی را مدیریت کنید.


    به همین دلیل است که من چیزی دارم که آن را مربیان واحد می‌نامم. این بدان معناست که برخی از مربیان من از دروازه‌بانان، برخی از مدافعان و برخی دیگر از هافبک‌ها یا مهاجمان مراقبت می‌کنند. من دوست دارم با تمرکز تخصصی کار کنم و این یک تلاش تیمی واقعی از سوی کادر است. هر مربی واحد، دستیار مدیر با اهمیت یکسان است و هیچ سلسله مراتبی وجود ندارد.

    به همین ترتیب در مورد روسای دپارتمان‌های تحلیل و علوم ورزشی نیز همینطور است. تقسیم‌بندی به این شکل، امکان اختصاص زمان و توجه به نیازهای هر پست را فراهم می‌کند، اما همچنین به این معنی است که تخصص و نقاط قوت مربیان می‌تواند متناسب با افراد و نقش‌های خاص تنظیم شود.

    برندگان سوپر بول LIX در سال 2025، فیلادلفیا ایگلز، 25 مربی در کادر خود داشتند.

    و چیزی که ما هر روز با بازیکنان در مورد آن صحبت می‌کنیم، مفهوم «شما در مقابل خودتان» است. اولین چیز هویت است. هویت شما به عنوان یک بازیکن چیست؟ به کجا می‌روید؟ چه نوع بازیکنی هستید؟ به این تیم چه می‌دهید؟ این مربوط به خودآگاهی است.


    دومین چیز خودمدیریتی است. شما یک هویت دارید، اما چگونه آن را مدیریت می‌کنیم؟ مراسم روزانه شما چیست؟ تمرینات شما چگونه است؟ این دو چیز بسیار شخصی هستند. من می‌توانم یک هفته تمرینی سفارشی برای یک بازیکن فراهم کنم، اما آنها باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرند.

    سوم این است که چگونه این [هویت/خودآگاهی] در تیم ما جا می‌افتد؟ شما این هویت و خودآگاهی را دارید، و همچنین خودمدیریتی با تمام این آیین‌های روزانه برای تقویت آن. اما آگاهی شما از تیم و هم‌تیمی‌هایتان چقدر است؟ این چگونه در کاری که ما سعی در انجام آن داریم، جا می‌افتد؟

    "من همیشه در مورد مسئولیت با بازیکنان صحبت می‌کنم"

    بعد مدیریت روابط وجود دارد - مردم چگونه شما را درک می‌کنند و شما چگونه دیگران را درک می‌کنید؟ آیا هم‌تیمی‌هایتان شما را انتخاب می‌کنند؟ این یک سوال عالی برای هر بازیکنی است. آخرین نکته، مسئولیت‌پذیری است. بنابراین به جای اینکه همه اینها را مدیریت کنم، از تمام کادرم به عنوان دستیاران مربیگری استفاده می‌کنم.

    واقعیت این است که وقتی به بازیکن این شفافیت را می‌دهم، 80 درصد کار خارج از زمین انجام می‌شود. آنها همیشه وقتی این شفافیت را به آنها می‌دهم، مرا دوست نخواهند داشت. یا آن را دوست خواهند داشت، یا این برایشان چالش ایجاد می‌کند. اما نکته مهم این است که شفافیت به بازیکنان آرامش خاطر می‌دهد - و آرامش خاطر به بازیکنان توانایی عملکرد خوب می‌دهد.


    وظیفه من به عنوان یک مربی این است که از هر بازیکن بپرسم آخرین باری که از خودشان تحت تأثیر قرار گرفته‌اند کی بوده است. آخرین باری که بهترین نسخه از خودشان بوده‌اند کی بوده است؟ من همیشه با بازیکنان در مورد مسئولیت صحبت می‌کنم؛ مسئولیت در قبال رویایشان، نامشان، خانواده‌شان، هر چه که باشد. اینکه چگونه روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند بسیار شخصی است.


    بازیکنانی که من خوش‌شانس بوده‌ام با آنها کار کنم، مسئولیت‌های بزرگی در باشگاه‌های بزرگ داشته‌اند. بنابراین می‌پرسم: "ما هر روز در مورد آن چه کار می‌کنیم؟ ما می‌توانیم به عنوان مربی تمام تلاش خود را برای شما انجام دهیم، اما این رویای شماست، بنابراین باید آن را بپذیرید."

    از این نظر، این بسیار بازیکن‌پسند است. و این یک روش جالب برای مدیریت است، زیرا آنچه را که در توسعه نخبگان آموخته‌ام به محیط عملکرد منتقل می‌کند.

    من افتخار می‌کنم که به توسعه برخی از بازیکنانی که نام‌های آشنا هستند کمک کرده‌ام، اما افراد زیادی بودند که در طول مسیرشان با آنها کار کردند و آنها نیز یک شبکه حمایتی والدین در اطراف خود داشتند. بنابراین بزرگترین افتخار من احتمالاً به دستاوردهای تیم‌هایی است که با آنها کار کرده‌ام. من به عنوان یک سرمربی برای اولین بار و بدون صرف هیچ پولی در پنجره نقل و انتقالات به QPR رفتم. در عرض ۱۵ بازی، ما صدرنشین چمپیونشیپ شدیم، با تیمی که در اواخر فصل قبل با مشکل مواجه شده بود.

    «این چیزی بیش از یک تخته تاکتیک یا خرج کردن پول برای نقل و انتقالات است.»

    من همچنین به فصل دستیاری استیون جرارد در رنجرز، زمانی که در لیگ برتر اسکاتلند شکست‌ناپذیر ظاهر شدیم، بسیار افتخار می‌کنم. و ۱۸ برد و یک تساوی از ۲۰ بازی اولم وقتی که به عنوان سرمربی به ایبروکس برگشتم.

    همچنین به خاطر روابطی که با کادر فنی پشت صحنه ایجاد می‌شود، به دستاوردهای مربیانی که در کنار من کار کرده‌اند، افتخار می‌کنم. پپ لیندرز دوست بسیار نزدیکی است که من به جذب او برای لیورپول کمک کردم و او به خوبی عمل کرده است - ابتدا با یورگن کلوپ در لیورپول و اکنون در منچستر سیتی با پپ گواردیولا.

    اخیراً، من یک مربی جوان تیم اول در رنجرز، هری واتلینگ، داشتم که در کودکی در مدارس فوتبال من شرکت می‌کرد. او در QPR با من بود و اکنون دستیار راب ادواردز در میدلزبورو است. زب جیکوبز یکی دیگر از کسانی است که من در ۲۷ سالگی برای رنجرز جذب کردم؛ او اکنون مدیر آکادمی فاینورد است. کامرون کمپبل به عنوان مربی زیر ۱۸ سال به رنجرز پیوست و اکنون مربی تیم اول تاتنهام است. کار کردن در کنار مربیان برتر چیزی است که من واقعاً از آن لذت می‌برم.

    فوتبال در مورد احساسات و همچنین روابط است. برای بازیکنان، احساسات آنها در مورد نحوه بازی تیم، در مورد سفرشان، در مورد اینکه چقدر در تیم احساس ارزشمندی می‌کنند و روابطی که از آن شکل می‌گیرد، مهم است. صرف نظر از تاکتیک‌ها و میزان پولی که یک باشگاه خرج می‌کند، احساسات و روابط باید قوی باشند تا یک تیم موفق شود. به همین دلیل است که داشتن کارکنانی که از پیشینه توسعه آمده‌اند برای من مهم است و داشتن یک مدل توسعه در داخل یک باشگاه مهم است. این امر با داشتن ثبات کمک می‌شود.


    برای شغل بعدی‌ام به دنبال ثبات در یک صنعت ناپایدار هستم. می‌دانم چیزهایی که می‌خواهم اجرا کنم کمی زمان می‌برد - زمانی که می‌تواند به سادگی یک دوره پیش‌فصل یا دوره‌ای باشد که در آن بازیکنان را می‌شناسم. نکته این است که این چیزی بیش از فقط آماده شدن با یک تخته تاکتیک یا خرج کردن پول برای نقل و انتقالات است.


    بیشتر و بیشتر، ما شاهد استخدام مدیران ورزشی برای اجرای یک مدل هستیم - و من از همکاری با آنها استقبال می‌کنم. به عنوان سرمربی، من با لس فردیناند و راس ویلسون کار کرده‌ام - دو فرد کاملاً متفاوت، اما هر دو مدیر ورزشی بودند که با آنها روابط فوق‌العاده‌ای داشتم.


    "من همیشه در ذهنم این را دارم که همچنین مدیریت موسسه‌ای را بر عهده خواهم گرفت که بیش از ۱۰۰ سال سابقه دارد"

    از نظر تاکتیکی، من به شدت تحت تأثیر ۱۶ سالی که در چلسی و لیورپول گذراندم و استانداردهای آن باشگاه‌ها هستم. این نقش بزرگی در پیشرفت من به عنوان مربی داشت و بسیاری از باورهای من از آنجا ناشی می‌شود. آنها باشگاه‌هایی هستند که می‌خواهند ابتکار عمل را در دست بگیرند و با توپ در نیمه حریف بازی کنند. من اینگونه می‌خواهم فوتبال بازی کنم.

    من می‌خواهم تیمی باشم که مالکیت توپ را در اختیار دارد، اما می‌خواهم در نیمه حریف بازی کنم. می‌خواهم با دروازه آنها بازی کنم و در اطراف مدافعان میانی آنها ازدحام ایجاد کنم. بازی با حداکثر عرض زمین نیز واقعاً مهم است، چه دریبل زدن در موقعیت تک به تک باشد و چه بیرون رفتن و سانتر کردن. متعاقباً، چه به عنوان دستیار و چه به عنوان سرمربی، توانسته‌ام در باشگاه‌هایی که در آنها کار کرده‌ام، تأثیر بگذارم.

    چیزی که در موردش هیجان‌زده هستم، تیمی است که قرار است با آن کار کنم. هر وقت با باشگاهی صحبت می‌کنم، به این دلیل است که چیزی در آن تیم می‌بینم که می‌توانم با آن کار کنم. اما همیشه در ذهنم این را دارم که قرار است موسسه‌ای را نیز مدیریت کنم که بیش از ۱۰۰ سال تاریخ و فرهنگ دارد. بنابراین باید ترکیبی از ایده‌های من، فرهنگ باشگاه و بازیکنان موجود باشد.

    انعطاف‌پذیر بودن بسیار مهم است، اگرچه در دفاع، قوانینی را تعیین می‌کنم و سعی می‌کنم قوانین نحوه دفاع تیمم را تغییر ندهم. می‌خواهم همه بازیکنان به آن پایبند باشند، زیرا راهی برای پس گرفتن توپ است. اگر بتوانم در این مورد شفافیت واقعی ارائه دهم، به تیم آرامش می‌دهد. باز هم، شفافیت به بازیکنان آرامش خاطر می‌دهد که به آنها اجازه می‌دهد بروند و عملکرد خوبی داشته باشند.

    "من فقط بیس اول با توپ را به عنوان حضور در نیمه حریف می‌بینم"

    در مالکیت توپ، قضیه متفاوت است، زیرا بازی با توپ بیشتر به اصول مربوط می‌شود. من می‌خواهم فضاهای خاصی را اشغال کنم و باید تا حد امکان بهترین بازیکنانم را صاحب توپ کنم. اصول مشخصی وجود دارد، مانند کار با حداکثر عرض زمین. طول زمین احتمالاً با قانون آفساید ۴۰ یارد است، اما عرض همیشه وجود دارد و این باعث ایجاد فضا می‌شود.

    من دوست دارم مدافعان میانی‌ام تا حد امکان توپ را کمتر در اختیار داشته باشند، زیرا می‌خواهم توپ به بازیکنان تهاجمی‌ام برسد. بنابراین دوست دارم هافبک‌ها بیایند و توپ را بگیرند، در نهایت به جلو بازی کنند، جایی که کلید اصلی، ایجاد فضای بیشتر در اطراف مدافعان میانی تیم مقابل است.

    مربیان - مطمئناً مربیان جوان - گاهی اوقات وسواس زیادی در بازی کردن داشته‌اند. من فقط بیس اول با توپ را در داخل نیمه حریف می‌بینم. این بخشی از یادگیری من در طول دوران مربیگری و مربیگری تیم‌های مسلط بر مالکیت توپ بود. تیم مقابل می‌خواهد مدافعان میانی من توپ را در اختیار داشته باشند، بنابراین چقدر سریع می‌توانم آنها را از توپ دور کنم و به بازیکنان تهاجمی‌ام بازی دهم؟

    نکات کلیدی دیگری نیز از بازی مدرن وجود دارد. برای مثال، این روزها شما فقط به دریبل‌زن‌ها در خارج از زمین نیاز ندارید. شما به آنها در داخل زمین، نزدیک‌تر به دروازه نیاز دارید. این چیزی است که من دوست دارم، و بسیاری از ایده‌هایی که من از کار با بازیکنان جوان در سنین رشد گرفته‌ام. در آنجا، من دوست داشتم بازیکنان جوانی را پرورش دهم که در دریبل، نبردهای یک به یک و حرکات ترکیبی خوب هستند، و این را به سطح تیم اول رسانده‌ام.

    به عنوان سرمربی رنجرز، دو مدافع کناری فوق‌العاده به نام‌های بورنا باریسیچ و جیمز تاورنیه داشتم که مرتباً هر فصل آمار پاس گل‌هایشان دو رقمی می‌شد. این به ما اجازه داد تا از آنها به عنوان مدافع کناری خود استفاده کنیم و بازیکنانی مانند رایان کنت، جو آریبو، مالک تیلمن، تاد کانتول و ایانیس هاگی را آزاد کنیم تا نزدیک‌تر به دروازه عمل کنند و مدافعان میانی حریف را تحت فشار قرار دهند.

    جرمین دفو کمی در مورد تاکتیک‌هایی که هنگام کار با او در رنجرز اجرا کردم، صحبت کرد، یعنی نزدیک‌تر کردن دو بازیکن کناری به او برای ایجاد فشار در اطراف مدافعان میانی. این به یک تیم بهترین‌های هر دو جهان را می‌دهد. اگر آنها وسط زمین را مسدود کنند، می‌توانیم برای عبور از خط حمله به بیرون برویم، یا می‌توانیم مستقیماً به آن فضاهای کوچک برویم و در اطراف مدافعان میانی آنها، ۳ در مقابل ۲ و ۴ در مقابل ۳ بازی کنیم.


    «باشگاه‌های خوب، کادر فنی خوبی هم دارند»

    وقتی به کوئینزپارک رنجرز رفتم، اوضاع فرق می‌کرد. تاریخ و فرهنگ آن باشگاه حول محور بازیکنان مستقل می‌چرخد - امثال رادنی مارش، استن بولز و عادل تارابت. و ما دو بازیکن جوان در آنجا داشتیم، ایلیاس چیر و کریس ویلاک، که بسیار هیجان‌انگیز بودند. می‌خواستم در اطراف آنها بازی کنم، بنابراین مدافعان کناری را برای تکمیل سبک بازی جذب کردیم. ایتن لیرد به صورت قرضی از منچستر یونایتد آمد و می‌توانست جناح راست را پوشش دهد، که به ویلاک اجازه می‌داد به داخل بیاید. کنت پال - وینگر سابق تیم‌های جوانان هلند که از نظر فنی بسیار خوب بود و ما به عنوان بازیکن آزاد به خدمت گرفتیم - در پست دفاع چپ به میدان آمد تا به چیر همان آزادی را بدهد.


    من باید کمی از خودم را در یک باشگاه ببینم، و آن پسرها فقط ایده‌های من را گرفتند و با آن دویدند. برخی از گل‌هایی که زدند و نحوه بازی‌شان فوق‌العاده بود.

    وقتی به ساندرلند رفتم، جک کلارک و پدی رابرتز را داشتند که فکر می‌کردم از نظر اینکه به من اجازه می‌دهند بازیکنان را در زمین قرار دهم و خیلی خوب عمل کنند، بسیار شبیه به هم خواهند بود. متأسفانه در دومین بازی‌ام در آنجا، پدی را به دلیل مصدومیت از دست دادیم. او بعد از آن فقط 10 دقیقه برای من بازی کرد، اما جک فوق‌العاده بود.

    در تیم‌هایم به دنبال این روابط هستم که بتوانم آنها را توسعه دهم. وقتی حمله می‌کنیم، موضوع این است که بهترین بازیکنان ما چه کسانی هستند و چگونه می‌خواهیم توپ را به آنها بدهیم تا بتوانند روی بازی تأثیر بگذارند. این مکالمه‌ای است که من در اولین روزهای حضورم در یک باشگاه با بازیکنان دارم.

    وقتی به هر باشگاهی می‌روم، همیشه می‌خواهم ببینم که از طریق چه بازیکنانی پیشرفت کرده‌اند. باشگاه‌های خوب، کارکنان خوبی هم تربیت می‌کنند، بنابراین من هم می‌خواهم بدانم چه کسانی در ساختمان هستند که پتانسیل همراهی با آنها را دارند. من جایگاه باشگاه را کنار می‌گذارم و به آنچه در داخل آن است نگاه می‌کنم.

    باعث می‌شود هر روز صبح از رختخواب بیرون بپرم و سر کار بروم.

    و من همیشه می‌گویم که بله، به عنوان یک مربی شما ایده‌های خودتان را دارید، اما باشگاه‌ها فرهنگ و تاریخی دارند که باید به آن پایبند باشید و آن را ارتقا دهید. در کنار گروه بازیکنان، این ترکیب چگونه کنار هم قرار می‌گیرد؟ من مطمئناً دیده‌ام که چگونه می‌تواند به خوبی کار کند. با بازگشت به دوران حضورم در چلسی و لیورپول، اگر مالکیت با مدیریت تیم، بازیکنان و هواداران همسو باشد، یک تیم اوج می‌گیرد.

    "من برای باشگاه‌هایی کار کرده‌ام که در آنها انتظار پیروزی است. من عاشق این انتظار هستم"

    به عنوان یک مربی، تفویض اختیار واقعاً مهم است زیرا انجام همه کارها ممکن نیست. من با استیون جرارد بسیار خوش شانس بودم، زیرا او هرگز باعث نشد که احساس کنم دستیار هستم. او به من اجازه داد تا بسیاری از تمرینات و جلسات را رهبری کنم، که به من چیزهای زیادی داد که مرا برای مدیریت آماده کرد.

    هر کاری که در سفرم انجام داده‌ام، باید انجام می‌دادم زیرا به من کمک کرد تا به جایی که امروز هستم برسم. برگردیم به زمانی که همزمان مربیگری فوتبال زنان، مربیگری در آکادمی چلسی، بازی در تیم‌های غیر لیگی و مربیگری یک تیم لیگ یکشنبه مردان را بر عهده داشتم. همه اینها به من در آن زمان خاص کمک کرد.

    من برای باشگاه‌هایی کار کرده‌ام که در آنها انتظار پیروزی است. من عاشق انتظار و شدتی هستم که با این نوع باشگاه‌ها همراه است. این جایی است که شما می‌خواهید باشید، کار کردن در باشگاهی که انتظار بازیکنان، هواداران و بیرون از آن پیروزی است.

    در طول دوران استراحتش از مربیگری، بیل به ۱۳ کشور سفر کرده است تا فوتبال تماشا کند و پیشرفت حرفه‌ای خود را ادامه دهد. 

    چند سال بعد، من دستیار مربی در لیگ برتر در استون ویلا بودم. سپس قدم به سمت مربیگری کوئینز پارک رنجرز گذاشتم. آن شغل به سرعت بسیار مورد توجه قرار گرفت، به دلیل عملکرد خوب ما و برخی از شرایط موجود. سپس دو شغل بزرگ در رنجرز و ساندرلند گرفتم. همه اینها به این معنی است که اکنون چیزهای بیشتری در مورد آنچه برای پیشرو و مرکز بودن لازم است، درک می‌کنم.

    به عنوان یک سرمربی جوان، به خاطر تجربیاتی که داشته‌ام و با فشارهای مدیریت تیم اصلی کنار آمده‌ام، احساس قدرت بیشتری می‌کنم. برای من، فشار یک امتیاز است که از آن استقبال می‌کنم.

     

    برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را  مطالعه کنید. 

     

    باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.

     

    ثبت نام در بهترین باشگاه و مدرسه فوتبال استان البرز و کرج

     

     

    نظر خود را وارد نمایید.