صدای مربیان فوتبال (کمک به دیگران | تیاگو آلکانتارا)

کمک به دیگران
تیاگو آلکانتارا
کمک مربی بارسلونا، 2025
بزرگ شدن در یک محیط ورزشی برای من بسیار مهم بود.
من و برادرم رافینیا خوش شانس بودیم که از طریق مادرم که والیبال بازی میکرد و پدرم، مازینیو، ورزش را کشف کردیم. با او که هنوز به صورت حرفهای بازی میکرد، با معنای فوتبالیست بودن آشنا شدیم.
ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که شاهد جلسات تمرینی باشیم، به رختکن برویم و با زندگی روزمره یک فوتبالیست آشنا شویم. در آن زمان، کنجکاوی من هنوز روی تاکتیکها متمرکز نبود، بلکه روی رفتار و برنامه روزانه بازیکن بود.
رفتن به رختکن از سنین پایین به از بین بردن برخی از افسانهها در مورد اتفاقات درون فوتبال کمک کرد. میبینید که موقعیتها و روابط انسانی وجود دارد. بدیهی است که بازیکنان دوران پدرم با بازیکنان امروزی یکسان نبودند. و در کودکی، شما به همان روشی که در نوجوانی یا بزرگسالی، وقتی با همتیمیها و مربیان تعامل دارید، در گفتگوها شرکت نمیکنید. اما قرار گرفتن در معرض آن محیطها به من کمک کرد تا در آن زمینه احساس راحتی کنم و بعداً بدانم چگونه از خودم دفاع کنم.
همچنین خوش شانس بودم که با برادری که همسن من بود بزرگ شدم، که او هم عاشق فوتبال بود. ما به روشی سالم با یکدیگر بسیار رقابتی بودیم. ما با بازی کردن رقابت میکردیم. ما در مورد فوتبال صحبت نمیکردیم و نحوه بازی خود را ارزیابی نمیکردیم. ما فقط بازی میکردیم.
ما زیاد اهل حرف زدن نبودیم، بیشتر اهل مشاهده و عمل بودیم. توجه دقیق به همه چیز در اطرافمان چیزی بود که باعث رشد ما در زمینه خاص خودمان شد - طرز فکری که هر کودکی میتواند به سایر حوزههای زندگی منتقل کند. من اینگونه بزرگ شدم، در محیطی که به من فضای لازم برای توسعه به روشی که انجام میدادم را داد.
"فوتبال تنها ورزشی است که میتوانید در آن بد بازی کنید و برنده شوید"
با ریشههای برزیلیمان، بازی فوتسال به ما چابکی بسیار بیشتری با توپ میداد. باعث میشد سریع فکر کنیم و خیلی سریع به اقدامات واکنش نشان دهیم. فوتسال همچنین شامل یک سختگیری تاکتیکی قابل توجه است که میتوانید آن را در فوتبال اعمال کنید.
گاهی اوقات، در زمین، خودم را در موقعیتهایی میدیدم که مربیان مهم میگفتند: "پا روی توپ نگذار!"
خب، خب، من میخواهم روی آن پا بگذارم.
"این آدمک را به خاطر فلان و بهمان انجام نده. آن را با بیرون پایت کنترل نکن!"
خب، خب، من میخواهم این کار را انجام دهم.
درست است، خب، من این کار را خواهم کرد.
همه اینها بخشی از طبیعت و جادوی ورزشی است که در آن حتی وقتی بد بازی میکنید هم میتوانید برنده شوید. فوتبال تنها ورزشی است که میتوانید در عین بد بازی کردن، برنده شوید. این جادوی غیرقابل تصورهاست - در فوتبال، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
تیاگو در حال دست دادن با برادرش رافینیا در یک بازی لیگ قهرمانان بین بارسلونا و بایرن مونیخ در سال ۲۰۱۵.
اولین مربی من، پدرم، یک مربی نامرئی بود. او بدون اینکه حرف زیادی بزند، من و برادرم را مربیگری میکرد، صرفاً با اعمال خودش. این عامل شماره یک برای من و برادرم بود که در نهایت بازیکن شدیم.
بعداً، با بزرگ شدن، مربیانی دارید که بر پیشرفت شما به عنوان یک فوتبالیست تأثیر میگذارند، مانند فرانسیسکو جی گارسیا پیمینتا در دوران حضورم در بارسا. در ویگو، وقتی پدرم برای سلتا بازی میکرد، من نیز آموزش دیدم که برای جنبه فیزیکیتر فوتبال پیشرفت کنم.
سپس، ورود به لاماسیا ابزارهایی را که برای درک نحوه عملکرد فوتبال بارسا و نحوه بازی آنها نیاز داشتم، به من داد. اما مهمترین چیز این است که آنها به صورت فردی، ارزشهای انسانی را برای شما فراهم میکنند. بارسا به شما کمک میکند. نظمی که آنها در تیمهای فوتبال خود پرورش میدهند، باعث میشود که شما در زندگی روزمره خود نظم و انضباط را توسعه دهید. از این نظر، لاماسیا و بازیکنانش دست در دست هم پیش میروند. بازیکنان توسط تیم اول بارسا و برای آنها ساخته شدهاند.
"لحظهای که فرصتی برای ضربه زدن به حریف پیدا میکنید، باید از آن استفاده کنید"
حضور در رختکن تیم اول بارسلونا و انجام بازیهای مهم، چیزی منحصر به فرد بود. اینکه عضوی از گروهی باشید که وقتی در طول یک بازی مالکیت توپ چشمانم را میبستم، توپ عالی به نظر میرسید.
بازیکنانی که به آن سطح میرسند، همیشه آرزوی بهترین بودن در زمینه خود را داشتهاند. اما در آن تیم بارسلونا، تیمی را پیدا کردم که بهترینها - شاید بهترینهای تاریخ - از قبل در آن پستها بودند. بنابراین اهداف شما در آن گروه کمی تغییر کرد، زیرا سقف برای رسیدن به آن خیلی بلند بود. شما به عنوان یک بازیکن متحول میشوید و چیزهای زیادی یاد میگیرید. اگر در نهایت باشگاه را ترک کنید، از قبل از بقیه بازیکنانی که با آنها روبرو خواهید شد، خیلی جلوتر هستید. بازی برای بارسا در کنار هافبکهایی مثل سرخیو بوسکتس، ژاوی و آندرس اینیستا یک لذت و یک تجربه بینظیر بود.
تیاگو ۵۳۴ بازی برای بارسلونا، بایرن، لیورپول و اسپانیا انجام داد و دو مدال قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و ۹ عنوان قهرمانی لیگ را به دست آورد.
لیگ آلمان به من نشان داد که در فوتبال، همیشه نمیتوانی تیم برتر باشی. گاهی اوقات باید...
درک کنید که اغلب اوقات، شما نمیتوانید همه اتفاقات را کنترل کنید. و این اشکالی ندارد، تا زمانی که واقعاً در کاری که به آن تسلط دارید، خوب باشید. فوتبال آلمان این را به شما میدهد. این یک بازی تهاجمی و مبتنی بر انتقال است که در آن گاهی اوقات باید بپذیرید که نمیتوانید کاملاً از خود محافظت کنید. اما لحظهای که فرصتی برای آسیب رساندن به حریف پیدا میکنید، باید از آن استفاده کنید.
وقتی به آلمان رسیدم، بایرن مونیخ هنوز در بوندسلیگا بسیار مسلط بود. این لیگی بود که هنوز به طور کامل کشف نشده بود و من میدیدم که حریفان نقاط کوری دارند. ما میتوانستیم با توپ مسلط باشیم و اگر آن را سریعتر حرکت میدادیم، میتوانستیم انتقالها را راحتتر قطع کنیم. کم کم، با ظهور نسلی بسیار با استعداد از مربیان آلمانی، تاکتیک بوندسلیگا تیزتر شد و شروع به مطابقت با فوتبالی کرد که ما در بایرن بازی میکردیم. من بازیکنان جوان را تشویق میکنم که در بوندسلیگا پیشرفت کنند زیرا به آنها فرصتی میدهد تا هر مرحله از بازی را تجربه کنند.
- مدرسه فوتبال در کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج
زمان من در لیورپول شامل هر چیزی بود که در یک باشگاه به دنبال آن هستم و هر چیزی که همیشه دوست داشتم. حس رقابت برای هر جام، تسلط بر زمین، و در عین حال القای حس یک باشگاه جنگنده که هر روز باید برای رسیدن به یک هدف بجنگید. این به این معنی نبود که ما از هیچ چیز خاصی عقب ماندهایم، فقط باید واقعاً برای آن تلاش میکردید. در لیورپول، من ترکیبی از تسلط و احساس تسلط را یافتم، در حالی که برای تحقق آن سخت تلاش میکردم.
"خوشبختانه با مربیای بودم که قادر به تطبیق هر موقعیت ممکن به نفع تیم بود."
فوتبال انگلیس به شما میآموزد که باید در دوئلهای تک به تک از بازیکن مقابل خود بهتر باشید. این به شما این انگیزه را میدهد که هفته به هفته رشد کنید. بارسا و بایرن رویکردهای متفاوتی دارند. بارسلونا همیشه آن سبک بازی زیبا را دارد. از سوی دیگر، هیچ چیز در فوتبال آلمان با بایرن قابل مقایسه نیست، زیرا آنها در لیگ خود بسیار مسلط هستند. شدت فوتبال انگلیس آن را به فوتبال آمریکای جنوبی نزدیکتر میکند. در لیورپول، ما دوره بسیار خوبی از سازگاری، یادگیری و رشد را پشت سر گذاشتیم.
جایی بود که من با یورگن کلوپ کار میکردم - کسی که روزانه انرژی از خود ساطع میکند. من خوششانس بودم که با مربیای کار میکردم که قادر است هر موقعیت ممکن را به نفع تیم تطبیق دهد. ما در مورد موقعیتهای خوب و نه چندان خوب صحبت میکنیم. با کلوپ، هیچ موقعیت بدی وجود ندارد؛ فقط لحظاتی وجود دارد که باید به گونهای هدایت شوند که به نفع تیم شما باشند. و او این را از طریق انرژی، آرامش یا حتی خنده در لحظاتی که انتظار نمیرود خندهدار باشند، به دست آورد. او موفق شد آن جریان انرژی، آن جهت را القا کند، بنابراین همه از او پیروی کردند.
جدا از شدت جلسات تمرینی، بهترین چیزی که میتوانستم از یورگن به تیمم منتقل کنم این ایده است که، حتی اگر فقط بخواهید روی کار روی یک حرکت خاص تمرکز کنید، بازی هرگز متوقف نمیشود - زنده میماند. شما نمیتوانید یک تمرین تمامکننده را بدون داشتن توپ اضافی در صورت ریباند، از دست دادن مالکیت توپ یا در صورت نیاز به تغییر موقعیت انجام دهید. چیزی که از یورگن گرفتم، شدتی است که از دویدن، پاس دادن و جایگیری خوب ناشی میشود.
یورگن کلوپ، تیاگو را "هنرمند بازی که تنها زیباترین تصاویر را نقاشی میکند" توصیف کرد.
مفاهیم بسیار شبیه به هانسی فلیک. هانسی مرجع من به عنوان یک مربی است، زیرا او کسی است که من آن حس انسانی و همچنین جنبه فنیتر را در او یافتهام. در نهایت، یک مربی با مردم و ورزشکاران سر و کار دارد. شما باید بتوانید بازیکنان را درک کنید، اما در عین حال ابزارهایی را برای توسعه و ادامه رشد به آنها بدهید - تا آن عطش را در افراد جوان یا با انگیزه تقویت کنید، تا گروه به خوبی کار کند.
با فلیک، یاد میگیرید که تمام تلاش خود را بکنید و به بسیاری از اتفاقاتی که در اطرافتان میافتد - مانند باشگاهی مانند بارسلونا - توجه نکنید، زیرا این کار انرژی گروه را تخلیه میکند. برای او، مهمترین چیز کنترل هر اتفاقی است که در درون میافتد، تا آنچه در بیرون میگذرد بر آن تأثیر نگذارد.
میتوانم فهرستی طولانی از تمام مربیانی که در طول زندگیام مفید بودهاند، تهیه کنم: پپ گواردیولا، هانسی فلیک، لوئیس انریکه، کارلو آنچلوتی، یورگن کلوپ، یوپ هاینکس. من این مزیت را به ویژه در اواخر دوران بازیام احساس کردم. نمیدانم به این دلیل بود که یورگن موهای خاکستری من را دیده بود، یا به این دلیل که ما بخشی از زمانی را که در زمین داشتیم برای صحبت کردن و رهبری استفاده میکردیم، اما این یورگن بود که به من گفت که قرار است مربی شوم.
"سختترین مرحله، پذیرش این بود که به پایان میرسد"
وقتی به سن خاصی میرسید و متوجه الگوهای تکرارشونده در یک مسابقه میشوید، شروع به استفاده از آنها برای ایجاد میانبرهایی برای ایجاد اضافه بار و مزیت در بازی میکنید. آنچه در زمین اتفاق میافتد مربوط به فرد نیست؛ مربوط به تیم است. شما به بازیکنان جوانتر اطلاعات میدهید تا بتوانند در انجام کارها به روش خودشان احساس راحتی کنند. شما ابزارهای بیشتری نسبت به آنچه که قبلاً دارند در اختیار آنها قرار میدهید. اینگونه است که کنجکاوی برای مربیگری افزایش مییابد.
در حالی که هنوز بازیکن هستید، از خود میپرسید: «چگونه میتوانم به همتیمیهایم و سایر ورزشکاران کمک کنم؟» حتی اگر در آن زمان، این لحظات یا نگرش جدید را مربیگری ندانید.
کمکم، آن جنبه مربیگری بخشی از عادات شما میشود. «خب، من باید در این جلسه تمرینی، در این مسابقه، بهترین عملکردم را داشته باشم، اما وقت هم دارم و میخواهم به شخص دیگری، یک همتیمی، کمک کنم تا همین کار را انجام دهد.» این به مرور زمان رشد میکند. به تدریج، وقتی فوتبالیست محو میشود، شما شروع به فکر کردن در مورد چگونگی ادامه استفاده از آن دانش بازی با دیگران میکنید. این گذار طبیعی است که برخی از ما از آن عبور میکنیم.
تجربهای که در طول دوران حرفهای خود به عنوان بازیکن به دست میآورید، از طریق آزمون و خطا به شما دانش میدهد. شما یاد میگیرید که چه چیزی برای شما مفید است و چه چیزی به نفع تیم است، اما این فرمول برای همه یکسان نیست. در این صورت، مهمترین چیز روانشناسی است - درک اینکه چه چیزی برای آن شخص یا گروه از افراد بهتر عمل میکند و ایجاد هماهنگی.
پس از چنین مبارزه طولانی برای فوتبالیست شدن - و سپس تبدیل شدن به فوتبالیستی که میخواستم باشم - سختترین مرحله، پذیرش این بود که به پایان خود نزدیک میشود. این به خاطر آنچه در پیش بود سخت نبود، بلکه به این دلیل بود که مجبور شدم چیزی را که عاشقش بودم، به دلیل شرایطی خارج از کنترل خودم، رها کنم. سخت بود، اما باید آن آرامش را با خودم، آن پذیرش و افتخار را برای شغلی که داشتم، پیدا میکردم.
وقتی دوران ورزشی شما تمام میشود، باید سرعت خود را کم کنید. کم کردن سرعت به شما این دیدگاه را میدهد که هر کاری را که انجام دادهاید مرور کنید. این به معنای آرامش با خودتان و کنار هم قرار دادن هر کاری است که انجام دادهاید تا بتوانید به جلو حرکت کنید. این بدان معنا نیست که باید تا آخر عمر کوله پشتیای را که در طول سالها پر کردهاید با خود حمل کنید. شما فقط باید آن کوله پشتی را بردارید، آن را باز کنید و ببینید چه چیزی درون آن است. و سفر با چیزهایی که میخواهید در آن قرار دهید ادامه خواهد یافت. برای ادامه یادگیری و تکامل، گاهی اوقات باید با سرعت متفاوتی حرکت کنید و مسیر متفاوتی را در پیش بگیرید.
کمی کمتر از یک سال پیش، جوردی آلبا، اسکار پیر [یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل شرکت فناوری اسپانیایی Glovo] و من تصمیم گرفتیم با ایجاد یک تیم فوتبال که هر سه نفرمان دوست داریم عضوی از آن باشیم، به باشگاه Centre de Deportes L’Hospitalet در کاتالونیا کمک کنیم. از طریق یک باشگاه تاریخی مانند Hospitalet، ما به آن حس رشد دست مییابیم و آنچه را که همیشه بودهاند با آنچه که امیدواریم یک باشگاه فوتبال باشد، ترکیب میکنیم.
اتفاقی جادویی در حال رخ دادن است. ما شاهد جامعهای هستیم که کاملاً در یک ورزشگاه ۶۰۰۰ نفری مشغول به کار هستند و مشتاق تماشای تیم در دستههای بالاتر هستند. ما همچنین میخواهیم کیفیت و یادگیری را به آکادمی جوانان آنها بیاوریم. در فوتبال امروز، اغلب تمرکز بر دستاوردهای مالی است. در این مورد، ما میخواهیم جنبه اجتماعی را بررسی کنیم تا تأثیر مثبتی در شهر ایجاد کنیم و افرادی را که در آنجا زندگی میکنند، درگیر کنیم.
«من میتوانم استعدادم را به سمت ایجاد تغییر واقعی در زندگی سایر ورزشکاران هدایت کنم»
علاوه بر این، خانواده من در سال ۲۰۱۹ بنیاد خانواده آلکانتارا را تأسیس کردند تا از ورزش به عنوان وسیلهای برای مشارکت اجتماعی و کمک استفاده کنند. این یک تجربه فوقالعاده و دگرگونکننده بوده است. در طول زندگیمان، ما قبلاً کارهایی را به تنهایی و با الهام از والدینمان انجام داده بودیم، اما تصمیم گرفتیم همه چیز را کنار هم بگذاریم تا بتوانیم پروژههای خودمان را شروع کنیم و به دیگران نیز کمک کنیم. اکنون ما به پروژههای دیگر کمک میکنیم تا از طریق ورزش توسعه یابند.
چیزی که بیشتر از متخصصان ورزشهای مختلف میشنوم این است که قبل از اینکه بتوانید خود را - جسم و روح - به کاری که میخواهید انجام دهید اختصاص دهید، باید زمان و آزادی داشته باشید. من معتقدم که چیزی به عنوان اقدامات نیمهکاره، به عنوان عدم مشارکت وجود ندارد. شما باید بخشی از زندگی خود را به وظیفه یا مأموریتی که به شما محول شده است اختصاص دهید. اما قبل از اینکه بتوانید خود را به طور کامل به آن اختصاص دهید، باید به خودتان زمان بدهید.
تجربه من به عنوان عضوی از کادر مربیگری بارسا در تابستان ۲۰۲۴ فوقالعاده بود. این اتفاق در زمانی رخ داد که بازی هنوز در ذهن و پاهایم تازه بود، اما دیگر نمیتوانستم در بالاترین سطح رقابت کنم. میدانستم که کودک درونم - کسی که باعث شد فوتبال بازی کنم - محو شده است. برای کمک به دیگران، خودِ بالغم باید با دانش خود مشارکت میکرد. من از آن برای ارائه ایدهای روشن از نحوه بازی، یک فلسفه و یک رفتار گروهی استفاده کردم. من به آن دورهای که در سال 2024 داشتیم بسیار افتخار میکنم. مهمتر از همه، به آنچه کل گروه فصل گذشته به دست آوردند و آنچه اکنون انجام میدهند افتخار میکنم.
من روی مربیگریام کار میکنم و مشتاق درک و یادگیری از سایر زمینههای مربوط به عملکرد هستم. به عنوان مثال، صحبت با فیزیوتراپیستها یا مربیان تناسب اندام در مورد آنچه انجام میدهند.
اگر به عنوان مربی پیشرفت میکنم، به این دلیل است که استعداد من شاید فقط برای بازیکن فوتبال بودن نبوده، بلکه برای کمک به دیگران نیز بوده است. من خیلی ...
میخواهم کمک زیادی کنم و میتوانم استعدادم را به سمت ایجاد تغییر واقعی در زندگی سایر ورزشکاران هدایت کنم.
توپ همیشه در زندگی من حضور خواهد داشت؛ فقط الان متفاوت خواهد بود. مسئله این است که به آن توپ جایگاهی در یک تیم فوتبال یا در کل فوتبال بدهم. من به رویایی که در تمام عمرم داشتم، یعنی بازیکن فوتبال شدن، رسیدهام، اما رویای دیگرم همچنان ادامه دارد. میخواهم به مردم کمک کنم.
تیاگو آلکانتارا
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
- بهترین مدرسه فوتبال کرج کجاست؟ (بهترین آکادمی فوتبال در کرج)
- بهترین باشگاه و مدرسه فوتبال در کرج (مدرسه فوتبال خوب در کرج)
- بهترین مدرسه فوتبال کرج
- مدرسه فوتبال کودکان در کرج
- استعدادیابی فوتبال در کرج