تسلط بر تاکتیک های دفاعی با خط بالا: بینش از برایتون و تاتنهام
نوشته شده توسط سعید رنجبر مربی و مدیر آکادمی فوتبال درفک البرز
شروع فصل لیگ برتر شاهد شکوفایی دو تیم در دفاع با یکی از خطرناک ترین و در عین حال موثرترین تاکتیک های فوتبال بوده است.
برایتون، تحت تاکتیکهای فابیان هورزلر، سرمربی جدید، شروع به بازی در یک خط دفاعی فوقالعاده بالا کرده است، که باعث شده تا آنها در این فصل بیش از هر تیم دیگری در لیگ برتر حریف خود را در آفساید بگیرند.
تاتنهام نیز پس از داشتن پنجمین خط برتر و گرفتن دومین آفساید حریفان در فصل 2023/24، به استفاده از تاکتیک های آنگه پستکوگلو ادامه داده است.
در حال حاضر تیم های برایتون و تاتنهام در رده بندی بالاترین خط دفاعی لیگ برتر به ترتیب دوم و سوم هستند.
در حالی که هر دو تیم مقابل یکدیگر قرار گرفتند، نبردی روی داد تا ببینیم چگونه با تیمی که یک سیستم دفاعی مشابه را به کار گرفته بود، مقابله خواهند کرد.
این تئوری تاکتیکی و تجزیه و تحلیل تاکتیکی ابتدا نشان می دهد که چگونه هر دو طرف از خط بالای خود برای به دست آوردن برتری دفاعی نسبت به حریفان خود استفاده کرده اند.
سپس مشکلات سیستم و نحوه بهره برداری از هر دو تیم در این فصل را با استفاده از خط برتر در نظر خواهیم گرفت.
در نهایت، تجزیه و تحلیل مختصری از رویارویی طرف انجام میشود و مشخص میشود که کدام طرف توانسته بهترین خط را در برابر طرف مقابل غلبه کند.
مزایای استفاده از خط دفاعی بالا در فوتبال چیست؟
بسیاری از طرفداران فوتبال از این ایده که تیمشان با یک خط فوق العاده بالا بازی می کند، متعجب می شوند.
با این حال، چرا برخی از باهوش ترین ذهن های فوتبال تمایل به استفاده از تاکتیکی دارند که اگر به درستی استفاده نشود، می تواند پرهزینه باشد؟
دلیل اول، ضرورت این تاکتیک برای تیم هایی است که می خواهند پرس بالا داشته باشند.
در این فصل، تاتنهام بیشترین تعداد تکل در یک سوم هجومی را دارد که نشان دهنده توانایی آنها در پرس است.
اگر تیمی مانند تاتنهام بخواهد هنگام دفاع تهاجمی باشد و مانع از بازی کردن یک تیم از عقب شود، کل تیم باید یک تلاش متحد انجام دهد.
اگر بازیکنان دفاعی یک تیم با بسته پرس حرکت نکنند، شکاف های بزرگی ایجاد می شود که یک تیم با کیفیت می تواند از آن عبور کند.
مزیت خط دفاعی بالا در این مواقع این است که به طور قابل توجهی فضای بین خطوط را محدود می کند و فرصت های تیم مقابل را برای بازی در پاس های یک سوم محدود می کند.
در اینجا، می بینیم که لستر در میانه میدان مقابل تاتنهام پیش رفته است.
با این حال، جمع و جور بودن تاتنهام، انجام یک پاس رو به جلو موفق را دشوار می کند.
تاتنهام دومین تعداد پاسهای پیشرونده را در مقابل آنها داشته است و برایتون نیز با سومین کمترین تعداد پاس در این آمار، پس از آن قرار دارد.
بازی کردن در این دو تیم فوقالعاده دشوار است و بازی روی تیمهایی با خط بالایی سخت است.
انجام پاس نهایی در پشت حریف با خط بالا مستلزم سطحی بالاتر از توانایی فنی نسبت به تصور بیشتر مردم است.
با وجود فضای بسیار زیاد پشت دفاع، وزن پاس باید عالی باشد.
با ضربه نرم و پاس، خط دفاعی زمان لازم برای ریکاوری و توقف حمله را خواهد داشت.
ضربه بیش از حد به توپ منجر به خروج دروازه بان و رفع خطر می شود.
یک حرکت رو به جلو کاملاً زمانبندی شده و یک پاس دقیق باید انجام شود.
در تصویر بالا، کازمیرو به نظر می رسد توپ را بالای خط دفاعی برایتون بازی کند.
خط دفاعی برایتون این را تشخیص می دهد و در موقعیت خود ایستاده است و منجر به آفساید شدن هدف مورد نظر می شود.
هر دو برایتون و تاتنهام کمترین پاس را در یک سوم پایانی و کمترین لمس بازیکنان حریف را در یک سوم دفاعی خود دریافت کردهاند، که نشاندهنده وظیفه دشوار قرار گرفتن در پشت هر دو خط دفاعی است.
الزامات برای یک خط دفاعی موفق:
چندین مرحله برای اطمینان از موفقیت آمیز بودن بازی های با خط دفاعی بالا وجود دارد.
اولین قدم ضروری این است که هر فردی در خط برتر همیشه آماده است تا به سمت هدف خود برگردد.
در تصویر زیر، از وضعیت بدن لوئیس دانک مشخص است که او برای هر توپی که ممکن است در بالای خط دفاعی او پخش شود، آماده است.
ایستادن به پهلو بهترین شانس را برای بهبودی سریع به او می دهد، نه اینکه با کف پای صاف گرفتار شود و مجبور باشد برای بهبودی یک چرخش 180 درجه انجام دهد.
مرحله مهم بعدی این است که بدانید چه زمانی باید خط را رها کنید و چه زمانی باید خط را نگه دارید.
همانطور که در مثال مارکوس راشفورد از دویدن در آفساید مشاهده می شود، دفاع برایتون تصمیم گرفت خط خود را به طور جمعی حفظ کند.
این به دلیل نزدیکی به جایی که راشفورد شروع به کار کرد امکان پذیر است.
دلیل پشت این موضوع کجاست
امبموئو مهاجم برنتفورد در حال حرکت از عمق است.
اگر تاتنهام خط خود را حفظ کند و یک پاس به مهاجم ارسال شود، او با فاصله قابل توجهی در کنار تیم خواهد بود.
به همین دلیل است که رومرو و دستینی اودوگی تصمیم گرفتند به هدف خود برگردند.
یکی دیگر از محرک های به عقب رفتن زمانی است که هیچ فشاری روی حریف با توپ وجود ندارد.
- مدرسه فوتبال در کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج
در تصویر زیر برونو فرناندز به بیرون حرکت کرده و از علامت زدن فرار کرده است.
مدافعان برایتون وقتی توپ به سمت او میرود، به سرعت به عقب زمین می روند و خطر این را احساس میکنند که بازیکنی با کیفیت فرناندز فضایی برای بازی با توپ در بالای خط دفاعی خود دارد.
مرحله آخر نیاز به پوشش است:
همانطور که ممکن است هر از چندگاهی هنگام به کارگیری این تاکتیک اتفاق بیفتد، تله خط بالا همیشه کار نمی کند و زمانی که توپ ها در بالای خط بازی می شوند پوشش کافی باید ارائه شود.
در اینجا، لوئیس دانک از برایتون به طرز باورنکردنی تهاجمی فشار آورده است که منجر به ترک منطقه خود شده است.
علیرغم سود حاصل از این اقدام دانک برای دور کردن توپ از دروازه، یک حرکت رو به جلو خطرناک می تواند در فضای سمت چپ دانک ایجاد شود.
بیلی گیلمور این را می خواند و هافبک دفاعی برای پوشش دادن وارد زمین می شود.
تاتنهام همچنین زمانی که توپ می تواند راه خود را از روی خط دفاعی پیدا کند، در پوشش یکدیگر بسیار موثر است.
تاتنهام توپ را از دست داده است:
مدافعان کناری، اودوگی و پورو، به سرعت وارد خط دفاعی خود می شوند و زمین را بسیار فشرده می کنند.
این بدان معناست که هیچ یک از مدافعان میانی تاتنهام زمانی که توپ در بالای خط دفاع پخش می شود، منزوی نخواهند شد و در صورت نیاز پوشش کافی را ارائه می دهند.
سقوط یک خط دفاعی بالا در فوتبال:
همانطور که بحث شد، خط دفاعی بالا همیشه کار نمی کند.
تیمها تمام هفته کار میکنند تا بر نقاط قوت حریف خود غلبه کنند، همانطور که در این فصل مقابل تاتنهام و برایتون دیده شد.
واضح ترین دلیل ناموفق بودن خط های بالا این است که تیم نمی تواند آن را به سرعت اجرا کند تا روی توپ در بالای زمین فشار بیاورد.
در این شرایط نیوکاسل در یک سوم میانی زمین توپ و میدان را در اختیار دارد.
تلاش کمی از سوی تاتنهام برای تحت فشار قرار دادن توپ وجود دارد.
الکساندر ایساک در پشت خط دفاعی حرکت می کند و یک توپ عالی برای او ارسال می شود.
ناکامی در فشار دادن بازیکن روی توپ به نیوکاسل اجازه داد تا در صورتی که تحت فشار بودند، پاس غیرممکنی را انجام دهد.
با این حال، علیرغم بهترین اراده تیم ها برای خروج سریع و فشار دادن به حریف، راه ها و ابزارهایی برای غلبه بر ساختارمندترین پرس ها نیز وجود دارد.
در تصویر زیر، کول پالمر در موقعیتی عمیق حرکت کرده است.
توپ در موقعیتی به ظاهر غیرخطرناک برای او بازی می شود.
با این حال، پالمر برای اولین بار در بالای خط دفاعی برایتون توپ بازی می کند، که فرصتی برای واکنش به عدم فشار کافی روی پالمر و سقوط نداشت.
این باعث می شود چلسی از دروازه عبور کند و یک فرصت روشن داشته باشد.
به طور مشابه، استفاده از دویدن نفر سوم می تواند به عنوان یک تاکتیک برای غلبه بر خط بالا مورد استفاده قرار گیرد.
مزرویی در این شرایط با کوبی ماینو به نیمه فضا افتاده است.
با وجود این به نظر ناخوشایند، با وجود این دو بازیکن تقریباً روی هم، باعث ایجاد خطر واقعی می شود.
ماینو پیدا می شود و به سرعت توپ را در اختیار مزرویی قرار می دهد که رو به دروازه است و می تواند قبل از اینکه دفاع برایتون بتواند واکنش نشان دهد، در پشت دفاع برایتون به دیالو پاس بدهد.
منچستریونایتد در نهایت از این موقعیت خارج می شود و گل می زند.
این یکی از دو گلی است که برایتون امسال از تیم سوم دریافت کرده است.
هنگامی که توپ وارد می شود، در پشت خطر، بازیکنانی که قرار بود پوشش دهند، قادر به انجام این کار نیستند.
همانطور که قبلا مشاهده شد، سیستم تاتنهام از مدافعان کناری آنها میخواهد که در کنار مدافعان میانی خود قرار بگیرند.
با این حال، با استفاده از پستکوگلو از مدافعان کناری خود در پنج جلو هنگام حمله، آنها باید زمین زیادی را برای بازگشت به داخل و حمایت از دفاع خود بپوشانند.
بازی برایتون و تاتنهام چگونه شکل گرفت:
در یک بازی هیجان انگیز، برایتون یک بازگشت باورنکردنی انجام داد و 3-2 پیروز شد.
هر دو تیم به وضوح روی روشهای مختلفی برای غلبه بر خطوط برتر یکدیگر کار کرده بودند.
اولین تاکتیک قابل توجهی که اسپرز به کار گرفته بود، دویدن از عمق بود.
در موقعیت او، برنان جانسون به عمق میافتد تا توپ را زیر پای او دریافت کند.
او از نزدیک توسط مدافع چپ، کادی اوغلو دنبال می شود.
این مورد توسط دژان کولاسفسکی مشاهده میشود که از اعماق فضای خالی را میدود و به او اجازه میدهد تا یک سوم نهایی برایتون پیش برود.
تاتنهام همچنین در نحوه استفاده از مهاجم وسط دومینیک سولانکه باهوش بود.
سولانکه در چندین موقعیت، به ویژه در دوران انتقال، مدافعان میانی برایتون را کنار گذاشت.
با توجه به وقوع یک انتقال، برای هر یک از مدافعان مرکزی برایتون درگیر شدن با مهاجم انگلیسی بسیار خطرناک بود.
این به سولانکه زمان و فضا داد تا دوهای مورب هوشمندانه ساخته شده توسط وینگرهای تاتنهام را انتخاب کند.
نمونه بارز آن گل اول تاتنهام بود.
سولانکه قبل از دریبل زدن توپ را در نیمپیچ دریافت میکند و یک توپ عالی برای جانسون پخش میکند که توپ را از کنار دروازهبان عبور میدهد.
یکی دیگر از تاکتیک های ویرانگر که به هر دو تیم کمک کرد تا بر تله آفساید غلبه کنند، دویدن های رو به جلو بود که در نیمه فضاها ایجاد شد.
دویدن های زیر هم و موازی باعث ایجاد مشکلاتی برای هر دو خط دفاعی شد.
دفاع از این نوع دویدن ها بسیار سخت است، زیرا دویدن در سمت کور مدافع کناری انجام می شود و نزدیک ترین مدافع میانی برای ردیابی دویدن بسیار دور است.
در اینجا، میتوما یک دویدن درون به بیرون انجام میدهد که باعث میشود او به یک سوم نهایی رها شود.
در آنجا، او یک سانتر ارسال می کند که در نهایت منجر به گل اول برایتون می شود.
نتیجه گیری
بدیهی است که برایتون و تاتنهام هر دو موفقیت قابل توجهی با خطوط بالا داشته اند.
با این حال، هر دو تیم به وضوح از خطر ناشی از به کارگیری چنین تاکتیکی رنج می برند.
جالب است که ببینیم هر دو تیم چگونه به دنبال اصلاح استراتژی دفاعی خود در طول فصل هستند و چه تأثیراتی بر موفقیت هر دو تیم خواهد داشت.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.