بسته
(0) کالا
هیچ محصولی در سبد خرید شما وجود ندارد.
بخش های آکادمی فوتبال دُرفَک البرز
    فیلترها
    Preferences
    جستجو

    آن را بهترین شوت خود در نظر بگیر

    آن را بهترین شوت خود در نظر بگیر

    آن را بهترین شوت خود در نظر بگیر

    استفن کلمنس

     

    از همان لحظه ای که اولین جلسه ام را رهبری کردم، می دانستم که می خواهم مربیگری کنم.

    زمانی که در آن جلسه با تیم زیر 14 ساله های بیرمنگام شرکت کردم، من بازیکن لستر بودم و مجوزهایم را پیگیری می کردم. از زمین تمرین خارج شدم و با خودم فکر کردم: "بله، این کاری است که می خواهم انجام دهم."

    سپس جلسه دوم را انجام دادم و به این فکر افتادم: "جهنم خونین، من ناامید هستم!"

    آن موقع می دانستم که برای مربی شدن باید سخت تلاش کنم. اگرچه این مشکلی نبود، زیرا سخت کار کردن همیشه ذهنیت من بوده است.

    استفن کلمنس در همان تیم زیر 21 سال انگلیس کنار فرانک لمپارد و جیمی کلگر بازی کرد.
    برای فوتبالیست شدن باید خیلی سخت کار می کردم. بله، در سنین جوانی فوتبالیست خوبی بودم و در سطح جوانان تا زیر 21 سال برای انگلیس بازی می کردم، اما از نظر بدنی درخشان نبودم و سریع نبودم. چیزی که من داشتم قلب و ذهنیتی بود که شکست دادن آن دشوار بود.

    پدرم توصیه های بسیار خوبی به من کرد. داشتن پدری که همه چیز را در بازی برده بود، فایده بزرگی داشت. که تعداد بازی هایی را که در بالاترین سطح داشت انجام داده و مربیگری کرده بود. شما برای بازی در آن سطح به یک اخلاق کاری قوی نیاز دارید، و پدر در هدایت من و نگه داشتن من خوب بود.

    من برای چند مربی عالی هم بازی کردم. برای همیشه از گری فرانسیس سپاسگزار خواهم بود که به من فرصت داد تا برای تاتنهام بازی کنم، حتی اگر او فقط در 11 بازی اول دوران حرفه ای من حضور داشت.

    پیشرفت من به عنوان یک بازیکن خط میانی بود که در تیم های جوانان گل های زیادی به ثمر رسانده بود، اما وقتی به سطح تیم اصلی رسیدم این کار سخت تر شد. زمانی که جورج گراهام سرمربی اسپرز شد، برای مدتی خودم را از صحنه خارج کردم. من زیر نظر کریس هیوتون با نیروهای ذخیره تمرین می کردم که جورج مرا به دفترش فراخواند. این یک نقطه عطف بزرگ در حرفه من خواهد بود.

    "گلن بازی را متفاوت دید و چشمان من را به جنبه های مختلف بازی باز کرد."

    "چرا فکر می کنید انتخاب نمی شوید؟" او از من پرسید.

    پاسخ صادقانه‌ام این بود: «فکر نمی‌کنم به من علاقه داشته باشی، و احتمالاً مجبورم برای ادامه کارم حرکت کنم.»

    او گفت: «نه. "من نمی خواهم شما این کار را انجام دهید."

    او پرسید که به عنوان یک پسر به کدام بازیکنان نگاه می کردم. پل گاسکوئین و جان بارنز، پاسخ من بود. او گفت: بازیکنان بزرگی هستند. اما - و من می دانم که آنها برای آرسنال بازی می کنند - از شما می خواهم که به پاتریک ویرا و امانوئل پتی نگاه کنید و ببینید آنها چگونه با حریف برخورد می کنند. من به توانایی شما در بازی شک ندارم، اما آن ذره ذره ای که برای بازی به عنوان هافبک در لیگ برتر نیاز دارید؟ من مطمئن نیستم که شما آن را دریافت کرده اید. با این حال، من به شما فرصتی می دهم که آن را بدست آورید. طرف دیگر بازی را خوب انجام دهید، آن وقت برای من بازی خواهید کرد.»


    با این توصیه که در گوشم زنگ می زند، او هفته بعد، زمانی که برای یک بازی جام یوفا به مولداوی رفتیم، من را به تیم بازگرداند. خوشبختانه، خوب بازی کردم و بیش از 100 بازی برای تاتنهام انجام دادم. اما بدون این گفتگو، مطمئن نیستم که در لیگ برتر حرفه ای را که انجام دادم داشته باشم.

    گلن هادل بعد از جورج وارد شد. او بازی را متفاوت دید و چشمان من را به جنبه های مختلف بازی باز کرد. او به عنوان یک بازیکن خط میانی استاد بود و راه هایی را برای دریافت توپ در خط میانی به من نشان داد که با آنچه قبلاً به آن عادت داشتم متفاوت بود. در آن زمان معمولاً در فوتبال انگلیس 4-4-2 بود، اما تحت نظر گلن ما روی چرخش کار می کردیم. او بازی سه نفره را در خط هافبک شروع کرد و توضیح می داد که چه زمانی منطقی است که به سمت توپ برویم و چه زمانی ثابت بایستیم. این خیلی به من کمک کرد.

    در سال 2003، استیو بروس من را برای بیرمنگام سیتی قرارداد، که برای اولین بار از دهه 1980 در لیگ برتر حضور داشتند. استیو یک برنده بی‌نظیر، یک محرک عالی است و از نظر تاکتیکی بهتر از آن چیزی است که مردم به او اعتبار می‌دهند. اگر او در اوایل دوران مربیگری خود از بیرمنگام به نیوکاسل می رفت - زمانی که آنها برای اولین بار او را می خواستند - احتمالاً سرمربی انگلیس می شد.

    "می دانستم که این یک تصمیم مردمی نخواهد بود، اما این یک فرصت بود که نمی توانستم آن را رد کنم"

    دوران حضورم در بیرمنگام را دوست داشتم و در 5 فصل 135 بازی انجام دادم، بیشتر در لیگ برتر. پس از اینکه در سال 2007 صعودمان را به دست آوردیم، به لستر رفتم، اما متأسفانه زمان من در آنجا - و دوران بازی من - به دلیل یک مصدومیت جدی کوتاه شد.

    زمانی که بازنشسته شدم، سفر مربیگری فوق‌العاده‌ای را با استیو در طول 12 سال در برخی از باشگاه‌های برتر آغاز کردم. من از دستیار تیم زیر 21 ساله های ساندرلند، به سرمربی زیر 21 سال هال سیتی، سپس مربی تیم اصلی و دستیار در هال، استون ویلا، شفیلد ونزدی، نیوکاسل یونایتد و وست برومویچ آلبیون رسیدم. همه آنها تجربیات مهمی در مسیر تبدیل شدن به یک مدیر بودند.

    افراد زیادی به طور کامل مجهز نیستند تا بعد از بازی مستقیماً به مدیریت بروند.

    من این کار رو درست انجام دادم استیو مستقیماً به عنوان یک بازیکن-مدیر در شفیلد یونایتد وارد مدیریت شد، بنابراین ما در مورد تجربه او و زمان مناسب برای تبدیل شدن به بازیکن شماره یک صحبت کردیم.

    کلمنس - که در سال 2003 در حال امضای قرارداد با بیرمنگام بود - زمانی که در سال 2007 به لیگ برتر صعود کرد، کاپیتان باشگاه و بهترین بازیکن سال بود.


    من احساس نمی‌کردم که آماده انجام آن هستم و واقعاً باور نمی‌کردم که به هر حال این فرصت را پیدا کنم. اگر استیو بروس، استیون جرارد یا فرانک لمپارد هستید، احتمالاً خیلی زودتر این فرصت را خواهید داشت. من به دوران بازی‌ام افتخار می‌کنم، اما افرادی مانند آن‌ها در بالاترین سطح، سه یا چهار برابر من بازی کردند. من می توانم درک کنم که اگر شما چنین مشخصاتی دارید، ممکن است سریعتر قدم به سمت مدیریت بردارید.

    من راهی را انتخاب کردم که برایم مناسب بود، یعنی کار در چند باشگاه فوتبال فوق العاده. زمانی که من به عنوان دستیار کیت برتشین در تیم زیر 21 ساله های ساندرلند شروع کردم، این باشگاه در لیگ برتر بود. وقتی استیو کار خود را با تیم اول ساندرلند از دست داد، پس از آن شش ماه زیر نظر مارتین اونیل کار کردم تا اینکه دوباره به هال رفتم تا با استیو کار کنم.

    این دوران باورنکردنی بود، که طی آن ما چند ترفیع کسب کردیم و به قهرمانی در فینال جام حذفی نزدیک شدیم. پس از آن به استون ویلا رفتیم که با توجه به علاقه‌ام به بیرمنگام سیتی، برای من کمی خنده‌دار بود. می دانستم که این یک تصمیم محبوب نخواهد بود، اما این فرصتی بود که نمی توانستم رد کنم. ما با حضور تامی آبراهام و جک گریلیش در تیم گل های زیادی به ثمر رساندیم، اما متأسفانه در فینال پلی آف شکست خوردیم.

    پس از یک دوره کوتاه با چهارشنبه، در نیوکاسل از ما خواسته شد که باشگاه را در لیگ برتر نگه داریم. ما دوازدهم و سپس سیزدهم شدیم که در آن زمان به نظرم خیلی خوب بود. اگرچه در منطقه خوب نبود و انتقادات زیادی نسبت به استیو وجود داشت. در لیگ برتر، اگر سال به سال پیشرفت نکنید، ممکن است دشوار باشد. تا جایی که می‌توانستیم بازیکنانی را جذب کنیم، پیشرفت‌های زیادی نداشتیم. با این وجود، حضور در آن شهر و دستیار سرمربی آن باشگاه یک امتیاز بود.

    ما این چالش را داشتیم که در مقابل تیم هایی قرار بگیریم که توسط مدیرانی همانند پپ گواردیولا، یورگن کلوپ و ژوزه مورینیو هدایت می شوند. در مقابل منچسترسیتی گواردیولا، می‌توانی نحوه بازی آن‌ها را بدانی، با این حال توقف آنها تقریبا غیرممکن بود. در مورد لیورپول کلوپ هم همینطور بود. می‌دانستید که آنها بازیکنانی در سطح جهانی دارند که می‌خواستند نور روز را از شما دور کنند.


    گراهام پاتر در برایتون می توانست از بازی به بازی دیگر شکل خود را تغییر دهد – پیش بینی او بسیار دشوار بود. از نظر تاکتیکی او فوق العاده بود. مقابل آنها نتایج خوبی داشتیم، اما لحظات سختی هم داشتیم.

    قبل از اینکه ما آنها را در Amex در سال 2021 بازی کنیم، روی پرس خود کار می‌کردیم، با بازیکنانی که برای این کار مجهز بودند. با این حال، در بازی به برایتون نزدیک نشدیم، زیرا آنها به خوبی از دروازه بان خود به عنوان یک بازیکن اضافی استفاده کردند. او به مناطقی می رفت که غیرمنتظره بودند، در حالی که هافبک میانی آنها در یک منطقه وسیع بود. آن‌ها زمین را بزرگ می‌کردند، بنابراین ما نمی‌توانستیم فشار وارد کنیم. در آن زمان می‌توانستم ببینم که دروازه‌بان‌ها چقدر بر بازی در لیگ برتر تأثیر می‌گذارند.

    این تحولات تاکتیکی در حال فیلتر شدن به لیگ دو است. در پلی آف 2024، کرالی از اسکات لیندزی بسیار خوب عمل کرد، با این دروازه بان که در مواقعی مانند هافبک میانی سمت راست، توپ را به زمین می آورد و مردم را جذب می کرد.

    "من با پپ گواردیولا صحبت کردم و پرسیدم که او چه توصیه ای خواهد کرد."

    تیم های فوتبال واقعا خوب دیگری در لیگ دو وجود دارند، مانند Notts County و MK Dons. از طرف دیگر، تیم‌هایی هستند که هنوز «بالا و در کنار شما» هستند و کمی بیشتر به شما فشار می‌آورند. شما باید برای سبک های مختلف آماده باشید.

    زمانی که دوران حضورم در وست بروم به پایان رسید، تماشای فوتبال لیگ یک و لیگ دو زیادی را شروع کرده بودم، زیرا فکر می‌کردم در اینجا فرصت مدیریت پیدا خواهم کرد. وقتی به استیو گفتم که می‌خواهم به تنهایی بروم، پاسخ او این بود: «تو آماده‌ای. برو و بهش فکر کن.»

    مدتی مرخصی گرفتم، سپس برایان ایستیک در گروه فوتبال سیتی با من تماس گرفت و از من پرسید که آیا می توانم بازیکنان قرضی منچسترسیتی را مربیگری کنم. این یک گروه حدودا 20 نفره بود که بین زیر 21 سال و تیم اول قرار داشتند. بازیکنانی که احتمالاً برای تیم اصلی آماده نیستند، ممکن است در آینده حضور داشته باشند یا ممکن است نیاز به حرکت داشته باشند.

    من در تابستان 2023 آنجا بودم و تا پایان آن، تنها 6 بازیکن در آن گروه باقی مانده بودند، بنابراین شما باید هر روز خود را وفق می دادید. برخی به صورت قرضی رفتند یا بازیکنانی مانند جیمز مک‌آتی داشتید که در تور پیش فصل آسیا به تیم اصلی پیوستند.

    زمانی که آنجا بودم، چند جلسه تیم اصلی را نیز تماشا کردم

    یک روز با پپ گواردیولا صحبت کردم و از او پرسیدم که چه توصیه ای خواهد کرد. او به من گفت: "بازیکنان خوب را جذب کن." "استخدام کلیدی است." او بر این باور بود که با تیم بارسلونا که در اختیار داشت، می توانست آنها را با چشم بسته مدیریت کند. حالا معلوم بود که خیلی متواضع بود، چون بهترین مربی دنیاست. من کار او را دیده ام و وای، او فوق العاده خوب است. اما توصیه خوبی بود، زیرا استخدام برای یک مدیر بسیار مهم است.

    متأسفانه، برای به دست آوردن فرصت مدیریت، یک نفر مجبور شد کار خود را از دست بدهد - که این روزها خیلی زیاد اتفاق می افتد. شغل گیلینگهام در دسترس قرار گرفت و پس از سه مصاحبه، در نوامبر 2023 به عنوان مدیر انتخاب شدم.

    "همه چیز تاکتیکی نیست. شما باید محیط را درست کنید"

    من تیمی را به ارث بردم که در مهار حریف بسیار خوب بود، با چند مدافع خوب و بازیکنان خط میانی که بیشتر از شش و هشت بودند. شما چیزی برنده نمی‌شوید مگر اینکه پایه‌های عقب را داشته باشید، و خوشبختانه این در گیلینگهام خیلی بد نبود.

    زمانی که من هدایت آنها را برعهده گرفتم، آنها خارج از مکان های پلی آف بودند، البته با کمترین گل زده در بخش. با 14 گل از 16 بازی اول آنها، وظیفه من بهبود سبک بازی بود. این تیم در دو فصل قبل 36 و 35 گل به ثمر رسانده بود. می‌دانستم که برای ورود به پلی‌آف، باید نزدیک‌تر به ۷۰ گل بزنیم، بنابراین سعی کردم با بازیکنانی که در اختیار داشتیم، پاسخ‌ها را پیدا کنم.

    با توپ، من معمولا در سه قسمت از زمین کار می‌کردم: تمرین، ایجاد حمله و پایان دادن به حمله. در گیلینگهام خیلی سریع متوجه شدم که کار روی آماده سازی کار دشواری است، زیرا برخی از بازیکنان در این راه راحت نیستند. این به معنای تمرکز بر ایجاد حمله در منطقه میانی و پایان دادن به حمله بود.


    وقتی برای اولین بار وارد شدم، افراد داخل و خارج باشگاه می گفتند: "ما به یک مهاجم جدید نیاز داریم." ما چهار مهاجم داشتیم، بنابراین می‌خواستم بدانم آیا آنها خدمات مورد نیاز خود را دریافت می‌کنند؟ نه، پاسخی بود که ما از داده ها گرفتیم.

    بنابراین ما روی ایجاد اضافه بار در نواحی مختلف – به خصوص گسترده – کار کردیم تا توپ های بیشتری را وارد جعبه کنیم. ما روی الگوهای مختلف زیادی کار کردیم، در مقابل اشکال مختلف برای حریفان مختلف، جایی که می‌توانستیم تلاش کنیم به حریف آسیب بزنیم و سانترهای بیشتری را وارد محوطه کنیم.

    برای هر حریفی، نیمی از هفته روی کارهایی که با توپ انجام می‌دهیم، و نیمی از هفته را روی کارهایی که بدون توپ انجام می‌دهیم، به علاوه بازی‌های ست کار می‌کنیم. اما همه چیز تاکتیکی نیست. شما باید محیط را درست بسازید و کمی زمان بدهید تا بازیکنان خودشان را بیان کنند.

    "من ناامید شدم، اما آتش من را شعله ور کرد"

    من سعی می‌کنم 50 درصد را برای مربیان بگذارم - تا بازیکنان اطلاعات تاکتیکی را دریافت کنند - و 50 درصد را برای بازیکنان. شما باید به بازیکنان در تمرینات پنج، هشت، نه نفره خود را بدهید، یا یک بازی رفت و برگشتی داشته باشید، زیرا آنها از آن لذت می برند. شما می خواهید آنها لبخند بزنند، و این رقابت را در آنجا نیز داشته باشید.

    همچنین ممکن است بازیکنانی وجود داشته باشند که با بازی خود مشکل دارند. اگر آنها دائماً در کنار ما بایستند و دستورالعمل‌ها را می‌دهند - "خوب، اینجا بایست، آنجا بایست، وقتی توپ اینجاست این کاری است که ما انجام خواهیم داد" - آنها فرصتی برای کار روی بازی خود ندارند. اگر در حال مبارزه هستید، ممکن است برای بازگرداندن آن احساس از توپ به یک بازیکن هشت نفره نیاز داشته باشید.

    در گیلینگهام، ما در بسیاری از زمینه ها پیشرفت کردیم. ورودی‌های سوم ما، ورودی‌های درون محوطه، سانترها و شوت‌های ما، همه با گذشت زمان بالا رفتند. در مقایسه با فصل های قبل، گل های بیشتری به ثمر رساندیم. با این حال، نرخ تبدیل ما کافی نبود. علیرغم اینکه چند بازی باقی مانده در رقابت بودیم، اما با شش امتیاز از مرحله پلی آف بازماندیم.

    کلمنس هدایت بارو را برعهده گرفت و آنها به پنجمین فصل خود در EFL بازگشتند و آخرین بار در سال 1970 پل کوپر در رده سوم حضور داشتند.
    من کارم را در پایان فصل از دست دادم، اما واقعا از گیلینگهام سپاسگزارم که اولین فرصتم را به عنوان سرمربی به من داد. طبیعتاً ناامید شدم، اما به آتش من دامن زد. من واقعاً می‌خواهم به مردم نشان دهم که چه کاری می‌توانم انجام دهم، با انجام هر چه بهتر برای بارو.

    آنها فرصت فوق العاده دیگری در لیگ دو به من دادند و من در هر بازی به دنبال پیروزی خواهم بود. ما می خواهیم در نیمه بالای جدول چالش برانگیز باشیم و من دوست دارم این تیم را از دسته خارج کنم تا برای بارو موفقیت به ارمغان بیاورم.

    گفتن آن آسان است، اما انجام آن چندان آسان نیست. مالکان می‌دانند که چه می‌خواهند، اما آنها همچنین می‌دانند که این کار آسانی نیست و ما همه با هم در این کار هستیم. لیگ دو یک بخش سخت است، جایی که هر کسی می تواند هر کسی را شکست دهد و ما باید در طول سال مقاومت زیادی نشان دهیم.

    با این حال، من تمام تلاشم را خواهم کرد و با هم بهترین تلاش خود را خواهیم کرد. سپس خواهیم دید که این ما را به کجا می برد.


    استفن کلمنس

     

    برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR و وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را  مطالعه کنید.

     

    باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.

     

    بهترین مدرسه فوتبال کرج

     

     

    نظر خود را وارد نمایید.