یکی از معضلات بزرگی که مربی در شرایط بسیار سخت با آن مواجه است، تمایز بین نیازهای عملکرد مسابقه به مسابقه و نیازهای یادگیری عمومی یک تیم است. درک پانچوک، متخصص عملکرد حرکتی استرالیایی، بازیکن سابق NBA، در مقاله ای با عنوان "کدام محیط یادگیری خوب به نظر می رسد؟" سعی کرده است یک حد وسط برای این احتمالاتی که هم در کوتاه مدت (عملکرد) و هم در بلندمدت (یادگیری) به وجود می آیند و در تعادل آن یک فضیلت است، بیابد.
یادگیری کارآمد
به گفته پانچوک، نقطه شروع درک است. تمرین خوب مبتنی بر درک نحوه یادگیری ورزشکاران است. این می تواند در مورد مربیانی باشد که بدون هدف خاصی تمرینات را برای جلسات خود انتخاب می کنند. با این حال، او معتقد است که هرگز نباید راه خود را گم کنید. یک مربی باید بعد از هر بازی تغییرات لازم را انجام دهد اما همیشه یک برنامه بلند مدت داشته باشد. برای موارد احتمالی بازی آسان است که مربی را از آن برنامه یا هدف منحرف کند.
[خرید آنلاین توپ فوتبال و فوتسال با مناسب ترین قیمت]
در حالی که انعطاف پذیر بودن ضروری است، ثابت ماندن مهم تر است. یک مربی خوب می داند که یادگیری زمان می برد و آنچه در بازی ها دیده می شود همیشه بازتاب این است که آیا بازیکن یاد گرفته است یا نه.
معلم آمریکایی، نیکلاس سی سودستروم، تفاوت آشکاری بین موفقیت و یادگیری قائل است. مثال اساسی که او برای توضیح نظریه خود می آورد، کلاسی است که در آن دانش آموزان حل یک مسئله ریاضی را یاد می گیرند، زنگ به صدا در می آید و روز بعد، وقتی به کلاس برمی گردند، هیچ کس تقریباً چیزی از درس قبلی را به خاطر نمی آورد. می توان آنچه را که توضیح داده شده است به خوبی حفظ کرد بدون اینکه چیزی یاد بگیرد.
این یک پارادوکس است که توسط تحقیقاتی که برای دههها در این زمینه انجام شده است نشان داده شده است. نیازی نیست که عملکرد یک شاخص برای یادگیری باشد، و حتی ممکن است رابطه معکوس داشته باشد.
به عنوان مثال، تمرینات تکراری ممکن است راه حلی کوتاه مدت به نظر برسند، اما برای به دست آوردن دیدگاه و چشم انداز کارایی ندارند. آنها ابزاری برای حل یک مشکل که ممکن است خود را به طرق مختلف نشان دهد فراهم نمی کنند.
برای یادگیری، سودستروم از مفهوم «مشکل مطلوب» رابرت بیورک، یعنی معرفی مداوم چالشهای جدید که آموختهها را ارزیابی و اصلاح میکند، حمایت میکند. در این صورت مربی باید ابزارهای دائمی و قابل انعطاف را در اختیار بازیکنان قرار دهد.
چگونه مربی موثرتری در ورزش و فوتبال باشیم:
ترجمه شده به زمین ورزشی، نکته ظریفی که می تواند تفاوت بین یک یادگیری استریل و یک یادگیری دائمی را ایجاد کند، در نظرات مربی، تشخیص موارد توصیفی و توضیح یک خطا است. از موارد تجویزی، توضیح خطا و نحوه حل آن. بر اساس تحقیقات خودآگاهی مربیان از زمان، ماهیت و هدف دستورات شفاهی به ورزشکاران، تقریباً نیمی از دستورات مربیان تجویزی است. دلیل آشکار است: آنها کار می کنند. با این حال، پانچوک معتقد است که آنها می توانند حتی موثرتر باشند. گروهی که نظرات مثبت دریافت کردند نیز نمرات بالاتری در انگیزه نشان دادند.
پانچوک معتقد است که شخصی که یک عمل را به درستی انجام داده است می خواهد یک نظر مثبت بدهد تا بفهمد برای ادامه انجام آن تمرین چه کاری باید انجام دهد. او پیشنهاد می کند که مربی خود را در اظهارات خود محدود کند و مثلاً در طول یک جلسه تمرینی از ده اصلاح منفی تجاوز نکند یا فقط پس از نشان دادن شایستگی این کار را انجام دهد. همه چیز بر پایه ایجاد رابطه عاطفی با بازیکنان است.
محبت برای پیشرفت بازیکن مهم است، اما به طور کلی، این روابط در ورزش امروزی سطحی است. آنها بر اساس تک هجاها ("خوب"، "اینگونه"، "نه" و غیره) هستند و عمیق تر نمی شوند. وقتی نظراتی که به بازیکن داده می شود همیشه یکسان باشد یا همان چند کلمه را شامل شود، معنای خود را از دست می دهد. ما باید سعی کنیم از این فرمول های تکراری و روباتیک پرهیز کنیم و ارتباطات را غنی کنیم. پر کردن جای خالی ضروری است. سکوت، معکوسترین چیز بین یک بازیکن و مربی است. جدا از بازخورد در مورد اقدامات، مربی همچنین می تواند به احساس بازیکن علاقه مند باشد
مدل ایدهآل پانچوک، مربیای است که زمان بیشتری را صرف مشاهده میکند تا صحبت کردن، آنچه را که میخواهند بگویند به دقت اندازهگیری میکند، بازیکنان را به تعامل با سؤالات دعوت میکند و خود را به دادن دستورالعملهای شفاهی محدود نمیکند. نمونه هایی را نیز ارائه می کنند.
در این راستا امروزه فناوری نقش کلیدی ایفا می کند. امکان نشان دادن نحوه اجرای اقدامات هرگز دقیق تر و عینی نبوده است.
مربی به عنوان همکار
در نهایت، هدف همیشه توانمندسازی بازیکن است، اما این موضوع برای مربیان بسیار حساس است زیرا گاهی اوقات با عمل به اختیار بازیکن اشتباه گرفته میشود. موضوع این است که ورزشکاران کسی را در کنار خود ندارند که به آنها بگوید چه اشتباهی انجام می دهند، بلکه کسی را دارند که جایگزین ها و راه حل هایی ارائه دهد تا اقدامات به خوبی پیش برود. به عبارت دیگر، آنها یک همکار می خواهند. این متخصص چهار مرحله را برای ایجاد این رابطه توصیه می کند:
ورزشکاران را در فرآیند یادگیری مشارکت دهید. یعنی خودشان تشخیص می دهند که برای چه چیزی به کمک نیاز دارند.
هنگام ارائه راه حل، چندین جایگزین ارائه دهید تا بتوانند مناسب ترین را با شرایط خود انتخاب کنند. اعمال آنها را منحصراً محدود نکنید.
به آنها اجازه دهید صحبت کنند. پس از هر تمرین، از بازیکنان بخواهید که ابتکار عمل یا رهبری را برای اظهار نظر در مورد آن به عهده بگیرند.
قبل از اظهار نظر ارزیابی، احساسات بازیکن را در حین عمل بپرسید و بررسی کنید.
همه اینها در شرایطی است که اطلاعات تمرینات مانند شرایط بازی است. هر زمان که ممکن است باید از اعمالی که منعکس کننده اقدامات طبیعی بازی نیستند اجتناب شود. به عنوان مثال، اگر بازیکنی از توپ دور می شود، نباید به دلیل اعمالی باشد که در یک بازی وجود ندارد، بلکه باید به دلیل از دست دادن نشانگر خود باشد. اگرچه باید در نظر داشته باشیم که برای تقویت خلاقیت یا توسعه اقدامات حرکتی، گاهی اوقات ایجاد مشکلات در خارج از بازی راحت است.
برای یادگیری مداوم و طولانی مدت، بازیکن همچنین باید چرخه احساس-عمل را تا حد امکان در طول تمرین کامل کند. اگر متوجه شدید که می توانید کاری را در چارچوب قوانین بازی انجام دهید، باید بتوانید آن را انجام دهید.
بنابراین، آموزش باید مبتنی بر تمرین همکاری-مخالفت در فضای مشترک باشد.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتری را به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.