نحوه مربیگری حملات از مناطق گسترده با استفاده از ترکیبی از مدافعان کناری و وینگر مانند میکل آرتتا - تئوری تاکتیکی

نحوه مربیگری حملات از مناطق گسترده با استفاده از ترکیبی از مدافعان کناری و وینگر مانند میکل آرتتا - تئوری تاکتیکی
در فوتبال مدرن، تیمها انتظار دارند با بلوکهای دفاعی فشرده که برای شلوغ کردن مناطق مرکزی زمین طراحی شدهاند، روبرو شوند.
هنگامی که حریف اولویت را برای جلوگیری از ساخت بازی تیم ها از وسط قرار می دهد، حمله از مناطق کناری اغلب کارآمدترین راه برای گلزنی است.
این تحلیل تاکتیکی بر اساس تیمهایی که در ترکیب 4-3-3 بازی میکنند، اصول و تاکتیکهای کلیدی درگیر در حمله از مناطق وسیع، بهویژه حرکات و ترکیبات مدافعان کناری و فورواردهای کناری مانند اورلپ و اندرلپ ها را تحلیل میکند.
حرکات تجزیه و تحلیل شده بر این تمرکز خواهد داشت که چگونه تیم ها دفاع کناری حریف را به حرکت در می آورند تا به آنها اجازه داده شود که در کنار زمین دریافت کنند.
این تحلیل تاکتیکی هم حرکات را تحلیل میکند و هم نشان میدهد که مربیان چگونه میتوانند این تئوری تاکتیکی فوتبال را اجرا کنند.
اورلپ در فوتبال:
نمودار تاکتیکی بالا یکی از رایجترین چرخشهای عریض را نشان میدهد که از طرفینی که 4-3-3 بازی میکنند دیده میشود.
هدف در اینجا این است که توپ نزدیک مدافع کناری از فضای ایجاد شده در پشت دفاع راست حریف توسط فوروارد گسترده استفاده کند و دفاع راست حریف را به سمت توپ جذب کند.
به طور معمول، این چرخش ها در یک سوم میانی زمین زمانی رخ می دهد که فضای بیشتری پشت خط دفاعی حریف وجود داشته باشد.
فوروارد کناری حریف مستقیم خود را به سمت توپ فریب می دهد، ابتدا با حرکت دادن به داخل برای درگیر شدن با مدافع کناری قبل از انجام یک حرکت تند به سمت توپ.
اگر این کار به اندازه کافی سریع انجام شود، در حالی که مدافع میانی (در این مثال) توپ را به جلو می برد، مدافع کناری زمانی برای فکر کردن ندارد و معمولاً با بازیکن پهن می پرد.
هنگامی که مدافع کناری حریف از خط دفاعی خارج شد، تیم آرسنال گزینههای مختلفی دارد.
مدافع میانی میتوانست یک توپ بلند ساده در پشت بازی کند تا مدافع چپش به سمت آن بدود.
از طرف دیگر، او میتوانست در پای فوروارد پهن خود بازی کند و احتمالاً دفاع راست را به فوروارد پهن نزدیکتر و خارج از موقعیت کند.
وقتی فوروارد کناری دریافت میکند، بسته به زمانی که روی توپ و موقعیتهای حمایتی همتیمیهایش دارد، میتواند توپ را به هافبک مرکزی نزدیک توپ خود که میتواند دفاع چپ اورلپ زده را در پشت دفاع حریف راه بیاندازد.
یکی دیگر از گزینه های مهاجم این است که اولین لمس خود را در داخل زمین دریافت کند.
این به او اجازه میدهد در دفاع چپ همپوشانی خود بازی کند یا به حرکت به سمت داخل ادامه دهد و با دیگر مهاجمان خود ترکیب شود.
مثال بالا نشان میدهد که Millonarios FC همان حرکات اولیه را انجام میدهد که قبلاً توضیح داده شد و حریف مستقیم خود را از موقعیت بیرون میکشد.
با این حال، این بار، بدون اورلپ مدافع کناری، فوروارد پهن به داخل می چرخد تا با فوروارد مرکزی ترکیب شود.
فوروارد پهن با دریافت توپ در حالی که پشتش رو به خط لمسی بود، راهی را که قرار است بازی کند، پنهان کرد.
در حالی که توپ را با پای راست خود کنترل می کرد، در داخل زمین به روبه رو می چرخید.
عمل لمس کردن، مدافع کناری را بیشتر نزدیک کرد و فرم بدن او باعث شد مدافع بیش از حد متعهد به دفاع از بیرون زمین شود.
این به او فضایی را داد تا با مهاجم خود بازی کند، مهاجمی که به سمت یک فضای خالی در مقابل مدافع میانی نزدیک توپ رفته بود.
وینگر راست سپس در سمت کور نشانگر خود چرخید و سعی کرد در فضایی که پشت مدافع چپ حریف ایجاد کرده بود یک پاس دریافت کند.
در این مثال، توپ نسبت به سناریوهای قبلی در ناحیه مرکزی تری قرار دارد و توسط هافبک مرکزی بازی می شود.
مهاجم چپ میلوناریوس به جای اینکه به سمت توپ حرکت کند، یک حرکت مورب از ناحیه وسیع پشت سر انجام داده است.
فوروارد پهن که میدانست توپ برای او نیست، زمانی که هافبک مرکزی او پایش را به عقب میکشد و توپ بلند را بازی میکند، مجبور به فرار میشود.
زمان تیز دویدن باعث می شود تا حریف تصور کند که او در شرف دریافت توپ است و از آنجایی که این خطرناک ترین گزینه پاس است، دفاع راست او را دنبال می کند.
پاس هافبک میانی به شکل طولانی تری برای در دفاع چپ او پخش می شود.
پنج متری که مدافع حریف به داخل کشیده شده است به مدافع چپ اجازه می دهد به تنهایی دریافت کند.
از اینجا، مدافع چپ چندین گزینه هجومی خطرناک دارد.
او می تواند یک سانتر کوتاه و زود هنگام در پشت خط دفاعی بازی کند یا لمس خود را در داخل زمین در مقابل مدافع کناری حریف انجام دهد تا با یکی از مهاجمان خود ترکیب شود یا یک سانتر بلند را به 3 بر 3 برساند.
کلید موفقیت این بازی نه تنها زمان دویدن بازیکن گسترده است، بلکه موقعیت فوروارد مرکزی او است.
در ترکیب، مهاجم مرکزی میلوناریوس از فوروارد چپ خود فاصله گرفت و مدافع میانی چپ حریف را اشغال کرد.
این باعث شد که مدافع میانی سمت راست برای پوشش طرف دفاعی مرکزی خود جابجا شود و دفاع راست او را تک به تک کند.
در حالی که هیچ کس نمی توانست فوروارد کناری را روی آن پاس بدهد، دفاع راست دویدن فوروارد واید را دنبال می کرد و به دفاع چپ میلوناریوس اجازه می داد در فضا دریافت کند.
دفاع کناری معکوس در فوتبال:
تصویر بالا سلتیک را نشان می دهد که با هر دو فوروارد پهن خود در مناطق بالا و وسیع در حال حمله است.
همانطور که در بالا مشاهده میشود، از این موقعیت برای کشش خطوط پشتی حریفان استفاده می شود و فضاهایی در بین دوندگان ایجاد می کند.
در اینجا، لیل آبادا، مهاجم راست سلتیک، یک پاس در محوطه وسیع از هافبک مرکزی خود کالوم مک گرگور دریافت کرد.
آلیستر جانستون، مدافع راست سلتیک، که موقعیت شروعش نیز در محوطه باز بود، در حالی که توپ به سمت آبادا می رفت، در داخل زمین یک حرکت مورب انجام داد.
آبادا با اولین لمس تهاجمی و مورب به سمت دفاع چپ حریف توپ را دریافت کرد.
این لمس باعث شد تا مدافع چپ با توپ درگیر شود.
اکنون، جانستون از یک موقعیت معکوس، این انتخاب را دارد که یک دویدن همپوشانی در اطراف بیرون آبادا یا در نیمه فضای داخل جعبه انجام دهد.
اگر جانستون همپوشانی را انتخاب کند، که در این موقعیت انجام داد، می تواند به عنوان یک گزینه حمایت کننده برای پاس عمل کند.
اگر او توپ را دریافت کند، در موقعیت خوبی برای ارسال پاس یا کات بک قرار دارد.
او همچنین می تواند روی همپوشانی به عنوان طعمه ای برای آبادا برای بازی در دفاع کناری استفاده شود.
جانستون میتوانست مانند مدافعان کناری سلتیک، یک حرکت مستقیمتر در محوطه جریمه انجام دهد.
برداشتن این دوها برای حریف دشوار است و می تواند منجر به دریافت توپ توسط مدافعان کناری سلتیک در یک منطقه خطرناک شود.
برای اینکه مدافعان میانی خود را از فرم خارج نکنند، بهترین کاری که حریف می تواند در این سناریو انجام دهد این است که یک هافبک میانی عملکرد جانستون را دنبال کند.
اگر نزدیکترین هافبک حریف به جانستون او را به داخل محوطه تعقیب می کرد، مک گرگور می توانست به تنهایی توپ را پس بگیرد.
هافبک باید در فاصله 30 یاردی دروازه قرار داشته باشد و پنج هم تیمی به محوطه جریمه حمله کنند.
زوایای میکل آرتتا:
تصویر بالا بازی آماده سازی آرسنال برای اولین گل خود مقابل لیورپول را نشان می دهد.
بن وایت که به عنوان دفاع راست بازی می کند، مالکیت توپ را در اختیار دارد و می خواهد توپ را به بوکایو ساکا بزند.
در سناریوهای مشابه، اغلب میبینید که مدافع کناری با یک پاس صاف به پای فوروارد پهن بازی میکند.
با این حال، سفید توپ را در یک زاویه در داخل زمین بازی می کند تا ساکا به سمت آن بدود.
به طور منظم، فورواردهای پهن یک پاس مستقیم از مدافع کناری خود در نزدیکی خط کناری با پشت به دروازه دریافت می کنند.
دریافت این روش باعث میشود که حریف به راحتی آنها را وادار به عقب کند، اغلب گزینههای پاس را مانند آنها حذف میکند و تیم مهاجم را بدون توپ میکند.
هنگامی که فوروارد پهن به دلیل زاویه و جهت پاس مجبور به دریافت داخل می شود، توپ رو به داخل زمین را کنترل می کند.
این گزینه های بسیار بیشتری را برای او ایجاد می کند.
حرکت او برای دریافت توپ نیز برای مدافع کناری حریف دشوار است.
مدافع کناری اغلب عجله میکند تا بازیکن پهن را ببندد و انتظار دارد که قبل از پخش پاس زاویهدار، بایستد.
در این مثال، اندی رابرتسون، بازیکن لیورپول، که انتظار داشت ساکا در موقعیت ثابت و پهن خود دریافت کند، به سرعت دوید تا او را ببندد.
رابرتسون که احتمالاً نسبت به توانایی ساکا برای رویارویی با بازیکنان محتاط بود، مستقیماً به سمت ساکا دوید.
هنگامی که وایت توپ را در داخل بازی کرد، رابرتسون نتوانست دوندگی خود را تنظیم کند، لیز خورد و به ساکا اجازه دریافت توپ را داد.
موقعیت و جهت گیری بدن ساکا به او اجازه داد تا مارتین اودگارد را پیدا کند که گل ابتدایی مسابقه را ایجاد کرد.
هجوم از مناطق وسیع و کناری زمین:
تمرین پاس فوق را می توان در گرم کردن بخش همپوشانی حمله در مناطق وسیع گنجاند.
تمرین با پاس دادن بازیکن A به بازیکن B شروع می شود.
پاس به اندازه کافی آهسته است تا بازیکن B را تشویق کند تا برای برخورد با توپ به داخل حرکت کند.
سپس بازیکن B یک لمس مثبت و مورب به سمت مانکن مرکزی می گیرد که نماینده یک مدافع است.
لمس داخلی بازیکن B، محرکی است که بازیکن A روی B همپوشانی دارد و اورلپ بزند.
بازیکن B قبل از بازی با هم تیمی خود در نیمه مخالف منطقه به سمت مانکن حرکت می کند.
بازیکن B باید دویدن خود را زمان بندی کند تا زمانی که توپ بازی می شود فراتر از مانکن و "آفساید" نباشد.
سپس بازیکنان A و B دوباره در نیمه مقابل از روی یکدیگر عبور می کنند.
از انجام همپوشانی توسط بازیکنان مشابه در هر بار جلوگیری می کند.
A و B قبل از تکرار تمرین در جهت مخالف، انتهای خطوط متناظر خود را به هم می پیوندند.
بسته به سطح بازیکنان، دو توپ در یک زمان می توانند در بازی باشند.
بازیکنان باید تشویق شوند تا با سرعت بازی کنند تا زمان حرکات آنها واقع بینانه باشد.
الگوهای عبور و پایان بازی:
این تمرین عبور و پایان به مربیان اجازه می دهد تا روی حرکات و چرخش هایی که در بخش های قبلی توضیح داده شد کار کنند.
این الگو با بازیکن A، که نماینده یک هافبک میانی است، شروع می شود و توپ را به بازیکن B، مدافع میانی خود می زند.
مدافع میانی قبل از بازی با فوروارد پهن خود، بازیکن C، با توپ به جلو می راند.
از آنجایی که فوروارد وسط مدافع میانی خود را می بیند که با توپ جلو می آید، باید قبل از حرکت تند به سمت توپ، به سمت داخل حرکت کند و مانکن را هل دهد.
همانطور که توپ به سمت بازیکن C می رود، بازیکن D، مدافع کناری، باید دویدن همپوشانی خود را آغاز کند.
سپس بازیکن A در دفاع کناری همپوشانی که بسته به وزن پاس دریافتی، یک کراس یا کات بک ارسال می کند، تغذیه می کند.
دو مهاجم با برچسب S1 و S2 در نمودار، می توانند در طول تمرین و زمانی که توپ از هر طرف بازی می شود به عنوان مهاجم باقی بمانند.
در هر نمونه، فوروارد دور توپ، نمایانگر یک رو به جلو گسترده است که در داخل زمین حرکت کرده است، زیرا بازی در ناحیه وسیع مخالف توسعه یافته است.
هر دو بازیکن برای هر سانتر به جعبه حمله می کنند و باید تلاش کنند تا کراس اوور اجرا کنند.
همه بازیکنان دیگر از A به B به C و غیره می چرخند.
وقتی الگوی یک طرف کامل شد، دوباره از طرف مقابل شروع می شود.
همانطور که در نمودار نشان داده شده است، حرکات مختلفی را می توان معرفی کرد.
بازیکنان باید در مورد اهمیت زمان اجراهای خود و محرک های زمانی که آنها را انجام دهند، یادآوری شوند.
این تمرین می تواند به یک تمرین مخالف با مدافعانی که در ابتدا مدافعان کناری معرفی می شوند، پیشرفت کند.
نتیجه گیری
با نادر شدن فضای بازی در مناطق مرکزی، اغلب بهترین راه حل حمله تیم ها از مناطق وسیع است.
هدف نهایی این حملات معمولاً این است که بازیکنان گسترده ای، مدافع کناری حریف را از موقعیت خارج کنند تا از فضای پشت سر آنها سوء استفاده کنند.
فورواردهای کناری و عریض میتوانند با هم ترکیب شوند تا وارد این نواحی شوند و با استفاده از حرکات و ماشههای از پیش برنامهریزیشده، اغلب ساده، سانترها و کاتبکها را ایجاد کنند.
برای اجرای این ترکیب ها، مدافعان کناری باید به اندازه کافی بالا باشند تا بتوانند با فورواردهای گسترده تعامل داشته باشند و مایل به فرار از آنها باشند.
همچنین باید تغییرات کافی برای بازیکنان فراهم شود تا حرکات آنها خیلی قابل پیش بینی نباشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
- بهترین مدرسه فوتبال کرج کجاست؟ (بهترین آکادمی فوتبال در کرج)
- بهترین باشگاه و مدرسه فوتبال در کرج (مدرسه فوتبال خوب در کرج)
- بهترین مدرسه فوتبال کرج
- مدرسه فوتبال کودکان در کرج
- استعدادیابی فوتبال در کرج